خانه / دسته‌بندی نشده / خاطرات دوران دفاع مقدس پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری

خاطرات دوران دفاع مقدس پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص سردار سرافراز سپاه اسلام شهید داریوش مرادی:

خاطره ای از شهیدداریوش مرادی شهیدداریوش ازرزمندگان جانبرکف واحداخلاص یعنی همان واحد اطلاعات. واقعاایشان یک رزمندمخلص وبااخلاص شجاع ومردمی دوست داشنی هم مومن وباتقوا وساکت بودمیدانیدهمیشه نیروهای مخلص وجانبرکف واحداطلاعات بودن چون کاراینهاشناسایی وکمین بودشهیدداریوش مرادی شناسایی ازجبهه های جنوب و غرب کشوراشناسایی میکردوسینه اش رازدارتمام محورعملیاتی جنوب وغرب کشورایشان قرارگاه هنین وشناسایی از دهلران شرهانی تاموسیان دوش بدوش همرزم شهیدش حسین منصوری کریم پاپیزاده صیدعیسی دارایی جانبازحاج مصطفی ساکی وحاج غلام مصدق جانبازوازبسیجیانمخلص حاج رصاپاک که ازنیروهای ایشان هم اطلاعات بود غلام زریان سعیدپورحسینی شناسایی میکردند.

یک باربنده در مدت یک هفته ای که در خدمت ایشان بودم بهمراه دیگررزمندگان دوستش شاهدچهل پنج کیلومتردرعمق خاک عراق که ماموریت ان راقرارگاه هنین داده بوددرخدمت ایشان بودم . ایشان به همراه همرزمانشحسین منصوری وصیدعیسی دارایی درهمان منطقه دهلران که جهت شناسایی رفته بودنداسیرشدندوشهیدداریومرادی بعدازان ماموریت به تیپ ۵۷ حضرت ابولفضل ع رفتندودریگان درهمان واحداطلاعات مشغول بودندعزیزان میداندشناسایی کارهمه کسی نیست قبل ازهرعملیات مهم ترین کاربرای یک عملیات شناسایی وعوارض زمین وشناسایی توان دشمن رامیسنجدوازتوان نیرویی وتوان زرهی خودرویی وازهمه نظرشناسایی وتوان دشمن رامیسنجندوبه فرماندهی وطرح عملیات وقرارگاه اعلام میدارندشناسایی کمینها ی دشمن رو اماده عملیات که اینکارکارخیلی سختیه ولی این مطالب رو با  زبان خیلی راحت میشه تعریف کردوایشان دوره غواصی رابادیگردوستانش درمرکزاموزش ابی خاکی سفینه النجات گذراند ودیگربرادران بهترازمن شهیدداریوش مرادی رامیشناسندوباشرکت دراکثرعملیاتهای جنوب وغرب شرکت کردندودرعملیات مرصادنرسیده به تنگه بغل ان مخزن شرکت نفت توسط منافقین درعملیات مرصاد به شهادت رسیدکه برادرانم سعیدپورحسینی وغلام مصدق ورضاپاک هم حضورداشتندوبهترازمن میتوانندتوضیح دهندوپدربزرگوارایشان حاج نصرت اله مرادی ازبسیجیان زحمت کش درپادگان سفینته النجات بودندوموقع برگشتیم ازماموریت پدرش احوال شهیدداریوش راپرسید اول گفتیم خبرنداریم گفتم شماباماشین وراننده بریدخرم ابادایشان بلافاصله گفتندبخداداریوش شهیدشده شمانمیخواهیدبه من بگیدداریوش شهیدشده گفت من خودم خواب داریوش رادیده ام ایشان شهیدشده روش شادویادش گرامی باددست بوس رزمندگان میرولی ماسوری ببخشیداگرکلمات راخوب ننوشته ام

 

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص سردار سرافراز سپاه اسلام شهید حمید پور سعید:

خاطره ای ازشهیدحمیدپورسعیدشهیددردوران انقلاب دوش به دوش مردم شهیدپرورخرم ابادباشرکت درتظاهرات وراهیمایی علیه رژیم ستم شاهی مبارزه میکردوبعدازپیروزی انقلاب وباتشکیل کمیته های مردمی ایشان عضوکمیته علوی ودرکنارشهیدبزرگوارشهیدسیدفخردین رحیمی بودوباشروع جنگ تحمیلی بعنوان بسیج ویژه درحوزه های مقاومت خدمت به مردم بدون حقوق خدمت میکردشهیدحمیدپورسعیددربین برادان بنام حمیدسرابیاسی میشناختندشهیدحمید پورسعیدهمیشه قران راباصوت خیلی زیباتلاوت میکردودرداخل حوزه های مقاوت خدمت میکردمکان حوزه مقاوت ان زمان علوی پاین ترازمیدان امام بودومسئول حوزه مقاومت حاج اقامنصوری بودهم مسئول حوزهای مقاومت بووهم مسئول تبلیعات سپاه تااینکه ازطرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرم اباد به جبهه های جنوب اعزام شدندندوان زمان تقسیم تمام نیروهاکه ازشهرستانهابه جبهه اعزام شدند ازطریق قرارگاه کربلا یعنی( گلف )  به تیپ ولشگرها مامورشدند وایشان جزو همان نیروهایی بودندکه به تیپ ۱۵ امام حسن (ع) مامورشدوباتوجه به اینکه تیپ ۱۵ امام حسن( ع) تنهاتیپ ابی خاکی سپابودایشان دوره فرماندهی اموزشهای غواصی وسکانی قایق رانی رادرپادگان شهیدبهروزی پشت نیروی هوایی دزفول طی کردندوبعدازدوره فرماندهی به بعنوان فرمانده گروهان ازگردان امیرالمومنین ع  تیپ ۱۵ امام حسن( ع )منصوب شدندودرعملیات خیبرتنهاگردانی که اول باعبورازدجله وفرات گردان امیرالمومنین ع بودکه به جاده العماره بصره رسیدندوشهیدحمیدپورسعیدبعدازعملیات خیبروشرکت درعملیات بدر وشرکت درعملیات والفجر۸ بارودریی گاردریاست جمهوری صدام وپیشروی نیروهای عراقی درکارخانه نمک برای بازپس گیری شهرفاو ومقاومت نیروهای سپاه که دشمن تمام توانش رابکارگرفته بودوزیراتش توپخانه وتیرباروخمپاره  سنگین دشمن وبمب باران شدیدمقاومت کردند وایشان درهمین منطقه بشهادت رسیدند شهیدحمیدپورسعیدخوش اخلاق  باایشان شوخی میکردم قبل ازعملیات خیبرگفتم حمیدکی میخواهی دعوتمان کنی اینشالا برگشتم ازعملیات بایدزن بگیری گفت اینشالا بعدازجنگ ومیخندیدوهمیشه بمن گفت دائ وبنده هم خیلی به ایشان اعلاقه مندبودم وایشان رادوست داشتم وهمیشه کم حرف  باوضوبودودرصف اول نمازجمات یگان بودرزمنده صبور غیرتی شجاع مردمی که زبان زدهمه رزمندگان تیپ ۱۵امام حسن( ع )بود روحش شاد ویادش گرامی باد دست بوس همه رزمندگان میرولی ماسوری

 

اعزام به جبهه های جنوب ازپادگان
خاطره ای درتایخ ۱۳۶۲/۴/۲۴طرح دوپنجم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موقعیکه اعزام به جبهه های جنوب ازپادگان حمزه خرم ابادبااتوبوس ومینبوس حرکت کردیم ازپادگان حمزه تامیدان ۲۲بهمن حدودا ده کیلومتراست ان هم جاده خاکی ان موقع اسفالت نبودازپادگان حمزه تامیدان ۲۲بهمن پدران ومادران زن وبچه هاشان پیروجوان درکنار فرزندانشان که به فرمان رهبرکبیرانقلاب به جبهه هارفتندپدران ومادان بیشترانهاکفشهارااپاه دراوده بودندوگریه کنان درکناربچه هاحرکت وانهارابدرقه برای جبهه میکردندومن خودم مادرپیرم وخانم بدون کفش ودمپایی مارادراین ده کیلومتربدرقه کردندوبه خوزستان اهوازاعزام شدیم رفتیم قرارگاه کربلا( گلف) ساختمان اعزام نیروبالا روتپه ساختمان اعزام نیروبالای درب ساختمان اعزام نیرو نوشته بودندپایگاه منتظران شهادت تمام نیروهایی که ازشهرستانهااعزام شدندمی امدند(گلف) بعدازانجاتقسیم میکردندبه تیپ ولشگرهای جنوب معمولانیروهای لرستان را میدادندلشگر۷ولیعصرخوزستان یا ۷۲ محرم ویاتیپ قائم وماطرح دوپنجم سپاه بودیم ان اعزامی که ازخرم اباد اعزام شدیم اولین طرح مابودیم وغروب از(گلف) که همان اعرام نیروبود مارافرستادندپایگاه شهیدرجایی پایگاه شهیدرجایی بین سه راهی ابادان ونرسیده به اول چهاراه نادری حدودادوروزهم پایگاه شهیدرجایی بودیم وتقسممان کردند مارادادندبه تیپ ۱۵ امام حسن ( ع )وباتشخیص دادندوتصمیم گرفتندتیپ ۱۵امام حسن ع به یک تیپ تکاوری ابی خاکی تبدیل شودوامدندپشت نیروی هوایی سددزفول یک مقری بودمربوط به سازمان اب وبرق وانجارابه یک پادگان اموزشی دردوران جنگ بناکردندوانواع اموزشهای ابی خاکی راشروع کردند هرکدام بصورت تفکیک شده مثل دوره ویژه _فرماندهی _شنا ابی خاکی _سکانی ( قایق رانی) پاروکشی _ ورزمهای شبانه وطریقه حرکت باستون با قایق _وحمله به ساحل_ بااین حال که فصل گرمابوداب سددزفول واقعاسردبودکه بچه هابمدت سه الهی چهارماه بصورت شبانه روزی اموزش میدیدند واین اموزش فقط کادرفرماندهی واسکلدبندی مسئولین تیپ ۱۵امام حسن ع بودبعدازاموزش یگان تعدادی ازبرادران رابعنوان نمونه جداکردندبرای تشکیل یک واحداموزش برای تیپ ۱۵امام حسن ع اقای مراددولتشاهی بعنوان مسئول اموزش واقای سعید پورحسینی بعنوان جانشین واقای غلام رضامصدق بعنوان مسئول اموراموزش واسهامی مربیان اموزش به ترتیب بشرح ذیل بودنداقای جمشیدقنات مربی تاکتیک اقای فریدون خزائی مربی تاکتیک اقای موسی رسمی مربی اموزشهای سکانی قایق رانی علی دلفی مربی اموزشهای سکانی قایق رانی اقای مسعودپدرام مربی تاکتیک اقای رمضان مومبینی مربی سلاح اقای حسین اسلانی مربی تربیت بدنی اقای عزیزاله دلفان مربی تربیت بدنی ورزمی وشناوغواصی اقای میرولی ماسوری مربی اموزشهای ابی خاکی وشنا وغواصی باتشکیل اموزش نظامی درتیپ ۱۵امام حسن ع اموزش گردانهای رزمی شروع شدبصورت دوره ای مقر۱۵امام حسن ع همان حمیدیه بودتمام گردانهاهردوهفته ای یک گردان برای اموزش به پلاژ امدندودوره اموزشهای ابی خاکی راگذراندندوبعدازاموزش کل تیپ ۱۵امام حسن ع ماموریت دادندابادان ومقروفرماندهی تیپ شدهتل بین المللی ابادان چون ازمان سه تاهتل بزرگ بودبین خرمشهروابادان که نزدیک فرودگاه ابادان بودندهرسه تادست سپاه وبسیج بودندوتمام گردانها درداخل شهرابادان ودرداخل مدارس ودبیرستانهای ابادان مستقرشدند هرروزصبح هرگردان جداگانه ورزش صبحبگاهی انجام میگرفت وصدای دلنشین رزمندگان شوروحالی دیگرداشت بندپوتینهابسته وچپیه هادورگردن شوروشوق عملیات راداشتند ویادم میادبچه هامدت زیادی بودمرخصی نرفته بودندشب حدوداساعت هشت ونه شب بوداعلام کردندبرادارن یکهفته برن مرخصی ماشین هم نبودچون ابادان منطقه جنگی بودفقط ماشینهای نطامی رفت وامدمیکردندماشین شخصی نبودشب سوارهمان ماشینهای ریوارتشی هرماشین شایدپنجاه نفرسوارشدیم تااهوازاین صدوخورده کیلومتررابالاماشین بچه ها تاهوازامدند وبعدازیکهفته مرخصی چون ان زمان بنابودعملیات خیبرجزیره مینوانجام گیرد که بنابه تشخیص فرماندهان به تاخیرافتاد وباتوجه به اینکه مقرگردانهایگان داخل شهرابادان بودندودشمن پی برده بودکه نیروداخل شهراست شب وروزشروع کردشهرومقرگردانهاراباتوپخانه وخماره زیراتش سنگین گرفت وفرماندهان امدندتصمیم گرفتندیک پادگان اموزشی در۱۵کیلومتری شهرابادان ماردهمان جایی که پل شناورزده بودندبرای عملیات حصرابادان وان پل راپل پیروزی میگفتندبغل ان پادگان موزشی بصورت موقت تشکیل دادندوتمام نیروهای تیپ بجزفرماندهی تمام به پادگان ماردانتقال دادندودوباره اموزشهای دریایی راشروع کردیم بصورت شبانه روزی رزم شبانه چه روزوچه شب شروع کردیم وبازاموزشهارابصورت گروهانی وگردانی وتیپی اموزش میدادیم قایق رانی طریقه حمله به ساحل شب وروز مانورهای شبانه روزی ازمایش لندکروز خشایارهای ارتشی باعبورازکارون راازمایش کردیم.
بعدازازمایشهای زیادی برروی قایقهای اساکره_قایق عاشور_ابرای خمپاره انداز وقایقهای عاشورا _برای پدافند_ومینی کاتیوشاوکاتیوشاانهاراامتهان میکردیم و۴۸ساعت قبل ازعملیات خیرشروع رفتیم اسکله شط العلی هورالهویزه وشب دستوردادندکه امشب باید تمام قایقهارابه اسکله شط العلی انتقال پیداکندوشب تمام قایقهابه اسکله شط العلی انتقال یافتند وفردای همان روزتمام یگانهاازاب راه شط العلی حرکت کردنددرحین حرکت یک فروندهواپیمای دشمن امدبالاسراسکله ونیروها اقبل ازاینکه بمباران کندیک قبظه پدافندچهارلول که نزدیک اسکله بودشلیک کردوهواپیمارازدوسقوط کردوبچه هاکه داخل قایقها بودندشروع کردندبه صلوات فرستادندنیروهای خط شکن دراولین ساعات باتصرف روستای السخره عراق والعضیرورسیدن به سیل بندورودخانه دجله فرات بلندکردن قایقای جمینی یعنی قایقهای بادی وانداختن داخل اب جله وفرات وعبورازاین رودخانه ورستای الکساره عراق به جاده العماره بصره رسیدندوباتوجه به اینکه حدودا سی الهی چهل کیلومتراب ونیزارهورپشت سربودوتدارک وپشتیبانی یگانها بسیارمشگل بودوبرای تسبیت موازه ازطرف فرمان دهان وقت دستورعقب نشینی دادندونمازصبح رارزمندگان درکناردجله وفرات خوندندوارتش عراق هنوزپی نبرده بود که نیروهای ایران ازکدام منطقه وارد خاک عراق شدندیکهفته تمام رزمندگان زیراتش توپخانه دوشمن انهاباتوپ تانک انواع سلاحهای سنگین ونیمه سنگین استفاده میکردندورزمندگان چون پشت سرهورالهویزه ونیزارواب سلاح فقط تیرباروارپی جی وکلاش یعنی میشه باجریت میشه گفت گوشت درمقابل زره بودکه دشمن مارابعدازیکهفته انداخت داخل هورکه تعدادی شهیدوتعدادی مجروح وتعدادی اسیردادیم اگرانهاشهیدومجروح واسیرنمیشدندحالاارامش وامنیتی وجودنداشت پس یادان مردان بی ادعابخیرکه ازجان ومال خودشان کذشتندکه امروزه ارامشی اگروجودداردبه برکت شهدا وجانبازان واسرای هشت سال دوران دفاع مقدس است روح شهداشادویادشان گرامی باد دست بوس رزمندگان اسلام میرولی ماسوری

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص سردار سرافراز سپاه اسلام شهید رسول زیودار:

خاطره ای ازشهیدرسول زیودارشهیدزیوداردوره فرماندهی واموزشهای ابی خاکی رادرپادگان اموزشی شهیدبهروزی پشت نیروی هوایی سددزفول گذراند بعداز دوره اموزشی شهیدزیودارازرزمندگانی بودکه دربین فرماندهان تیپ ۱۵ امام حسن (ع) زبان زدهمه بودوبه عنوان یکی ازفرماندهان نمونه باتوانایهایی که داشت بعنوان فرمانده گروهان ویژه یکی ازگردانها منسوب شد ایشان یک رزمنده خوش اخلاق وشجاع وغیرتی وزنگ دوست داشتنی بود وباهمه رزمندگان دوست می شدوهمیشه بادیگربرادان شوخی میکرد خوش برخوردهمیشه میگفت عزیزم قربانت برم رزمنده این تکیه کلام ایشان بودوپس ازدوره اموزشی کل تیپ ۱۵ امام حسن( ع )رفتم ابادان مقرفرماندهی تیپ هتل بین المللی ابادان بودوبقیه گردانهادرداخل شهرابادان مسقرشدندبعدازنمازصبح هرروزهرگردان مستقل ورزش میکردندوامادگی برای عملیات شعاررزمندگان درحرکت صبحگاهی روحییه دیگری به انسان میدادهمه بندهای پوتینهابسته وچپیهادورگردن حال وهوای دیگری داشت ونزدیک عملیات بودکه دشمن شهرابادان رابشدت باتوپخانه وخمپاره میزدباتوجه به اینکه تیپ ۱۵ امام حسن( ع) تنهاتیپی بوددرسپاه که دوره کامل اموزش ابی خاکی دریایی راطی کرده بودودرداخل شهرابادان بودبرای امنیت گردانه تمرین واموزش ورزمهای شبانه وامادگی کل یگان فرماندهی دستوردادندتازمان عملیات رزم شبانه هرشب بصورت گردانی وبصورت یگانی رزم شبانه ومانورانجام گیرد به یک پادگان عملیات درماردراه اندازی کردندواموزشهای گردانی ویگانی د ماردهمان بغل پل شناوردر۱۵ کیلومتری ابادان که درعملیات حصرابادان بنام پل پیروزی معرف بودچون بناشداول عملیات خیبر ازجزیره مینوابادان همانجایی که عملیات کربلا۴ شروع شدوتمام اموزشهای یگان طریقه حمله به ساحل ودیگرمانورهابرمبنای عبورقایقهاازاروندکه ازبهمن شیرتاماردمانورسنگین یگان اغازشدوشب درحین حمله به ساحل قایق که باسرعت حرکت میکندوبعدکم وزیادمیشه گازموتورجلوقایق جمینی ( قایق بادی) بلندمیشودسطح تیراندازی پاین است که تیراززیرقایق ردمیشودوبه شهیدرسول زیودارمیخوردوبشهادت میرسداین رزمنده دلاوروشجاع ونترس زبان زدهمه عزیزان بودروحش شادویادش گرامی باددست بوس رزمندگان میرولی ماسوری

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص زنده یاد رزمنده پاسدار کاظم پاپی:

خاطره ای اززنده یادکاظم پاپی ازرزمندگان زحمتکش وبااخلاص وخوش اخلاق ومومن وازخوش اخلاق ترین رزمنده ای بودکه همیشه لبهاش درخنده بودوهرموقع صحبت میکرد خوشحالی ازچهره اش انسان لذت میبرد باغیرت وباشهامت ودوست داشتنی بودولایت مداری ایشان دوره اموزش فرماندهی ابی خاکی برای جنگهای دریایی وخوشکی درمرکزاموزش ابی خاکی سفینته النجات گذراندازمیان فرماندهان ازنظراخلاق واخلاص ومومنی وباغیرت زبان زدهمه برادران پاسداربودکاظم همیشه سروقت زودترازبچه هادرصف نمازجماعت بودیادش به خیر مردم دار وباسخاوت رزمنده بی ادعاهمیشه بادوستان خودشوخی میکرد وهمه هم ایشان رادوست داشتندروحش شادیادش گرامی باد دست بوس همه رزمندگان میرولی ماسوری

 

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام مهدی زین الدین:

سلام خاطره ای ازشهیدمهدی زین الدین فرمانده لشگرعلی ابن ابیطالب (ع) داشتم نیروهای لشگرعلی ابن ابیطالب رابرای عملیات بدراموزش ابی خاکی وغواصی میدادم وبنده شهیدزین الدین رانمی شناختم من نمیشناختم شب که رفتیم برای اموزش اب سددزفول خیلی سردبوب کلاس اموزش که داشت تمام شدقسمت سکانی که همان قایق رانی بودبافاصله ۵۰مترگفتم تمام قایقهارابهم ببندیدوهمه بایدتاساحل که اسکه بودشناکنیدهمه رفتندداخل اب وشناکردندوبعدازکلاس امدم اطاق برای استراحت دیدم یکی ازنیروهای اموزشی امد وسلام کردبنده هم درجواب گفتم علیک سلام بفرمایدبرادررزمنده حاج غلام مصدق گفت اقای ماسوری ایشان مهدی زین الدین فرمانده لشگرعلی ابن ابیطالب است ببینین این رزمنده فداکارچقدربزرگ بودکه درحین اموزش مثل بقیه رزمنگان هیچ فرقی نداشت ونگفت من فرمانده لشگرهستم روحش شادویادش گرامی باددست بوس رزمندگان اسلام میرولی ماسوری

 

یادی از جانباز شیمیایی و ایثارگر علی اروج زاده و گوشه ای از رشادت های آن عزیز

جانباز ایثارگر و شیمیایی؛ زنده یاد علی اروج زاده متولد درگز مشهد بودند.
ایشان درسال ۵۸ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان خرم آباد درآمد و بعنوان راننده پایه یک در سپاه مشغول به خدمت شد.

اولین ماموریت ایشان جهت سرکوب منافقین در شهرکرد بود سپس ماموریت به کردستان (پاوه).

با توجه به اینکه آقای اروج زاده راننده بود در ‌کردستان و سنندج در اکثر ماموریتها حضور فعالی داشت. با شروع جنگ تحمیلی در اولین ماموریت در اعزام به خوزستان حمیدیه وسوسنگرد دوش به دوش رزمندگان منطقه ماسور در نبرد حضور داشت. رزمندگان و شهدای عزیز منطقه همچون برادران: سردار ولی الله میرهاشمی، الماس دریکوند، محمدرضادریکوند، 🕊شهید شمسعلی دریکوند، بخشعلی مخیری، حسن دریکوند، اسداله میرهاشمی، سیدحسام الدین موسوی، ولی اله دریکوند و دنیال بابامرادی.

یادم هست زمانی که وارد سوسنگرد شدیم جنگ تن به تن در داخل شهر سوسنگرد در داخل خیابان و کوچه بود و کوچه به کوچه برادران منطقه ماسورحضور فعال داشتند

شب هنگام بود؛ یک کانال بین سوسنگرد و هویزه توسط نیروهای عراق برای خط پدافندی حفر شده بود، در آن شب مستقر شدیم. با توجه به اینکه اول جنگ بود و نیروهای ارتش خوب به منطقه آشنایی نداشتند همان شب را زیر توپخانه نیروهای خودی ارتش خودمان و نیروهای عراق تاصبح سپری نمودیم.

آقای اروج زاده روزانه دو یا سه بار با یک خودرو غذا و مهمات رزمندگان را تامین میکرد و در خاکریز دوش بدوش رزمندگان می جنگید و در عملیاتهای مختلفی شرکت فعال داشت. در جنوب و غرب کشور در عملیات رمضان بعنوان راننده توپ ۱۰۶ و درخط پدافندی جفیر باز بعنوان راننده توپ ۱۰۶ و عملیات کربلای چهار و خط پدافندی زبیداد. عملیات حاج عمران وخط پدافندی درجبهه های جنوب وغرب کشور . روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.  دست بوس رزمندگان اسلام میرولی ماسوری

 

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام شمسعلی دریکوند:

 

شهیدشمسعلی دریکونددردوران انقلاب درسال ۵۷باشرکت درتظاهرات علیه رژیم ستم شاهی وباپیروزی انقلاب اسلامی باگروهی ازبرادران پاسداران روستای ماسوربرای امنیت شهرخرماباددرکمیته فاطمیه میدان شهدادرکنا رشهیدنعمت اله سعیدی به مبارزه پرداخت وبصورت ۲۴ساعته کمیته فاطمیه بودوباحرکت ضدانقلاب وخلق عرب درخوزستان واندیمشک شرکت فعال داشت ودرسال ۵۷ بافرمان حضرت امام خمینی ودرابطه باتشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جزواولین گزینشی سپاه درسال۵۸شهرستان خرم اباددرامدواول وباتوجه به تجمع گروه ضدانقلاب درشهرکرداصفهان ازطریق سپاه خرم اباددوش بدوش پاسدارن خرم ابادجهت سرکوب ضدانقلاب به شهرکرد اعزام گردیدوبعدباشروع درگیری ضدانقلاب درکردستان بازدوش بدوش پاسداران روستای ماسورراهی کردستان پاوه شدوبعدکامیاران وسندج وسقز ودرگیریهای های مهاباد درسال ۵۸ ودرسال ۵۹مجداجهت سرکوب ضدانقلاب به این شهرستانهامامورشددرگیری کردستان شهرستان بانه وبمدت دوماه وکردستان سنندج دوما ودراخرین ماموریت درسال ۵۹ سندج وبعدماموریت به گردنه مرواریدبین سنندج کامیا ران موردکمین ضدانقلاب قرارگرفت که دوتاازهم رزمان ایشان شهیدان امان اله مرادی ورضایی به شهادت رسیدنددراین درگیری که شهیدشمسعلی دریکونددراین ماموریت مجروح گردید وباشروع جنگ تحمیلی بااولین گروه اعزامی ازسپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمیدیه وسوسنگرداعزام ودردرگیری جنگ تن به تن درسوسنگردبمدت دوماه شرکت نمودوشرکت ودرچندعملیات شرکت کردندودرتاریخ ۲۷۴/۲/۶۲مجددااعزام وازطریق قرارگاه باپاسداران خرم اباد به تیپ ۱۵ امام حسن مامورشدودوره اموزش ابی خاکی رادرپادگان اموزشی شهیدبهروزی پشت سددزفول گذراندودرعملیات خیبرهورالهویزه شرکت کردندودرارتفاعات سلیمانیه عراق شهرماووت به شهادت رسیدروحش شادویادش گرامی باد دست بوس همه رزمندگان اسلام میرولی ماسوری

خاطره ای اززنده یادحجت اله مصطفی زاده

 

دردوران انقلاب بابرادرشهیدش توکل مصطفی زاده باشرکت درتظاهرات برعلیه رژیم ستم شاهی وبعدازپیروزی انقلاب باتشکیل کمیته فاطمیه میدان شهدا دوش بدوش دیگربرادران کمیته فاطمیه که کمیته مرکزی شهرخرمابادبودبرای امنیت شهربه نگهبانی ومبارزه باضدانقلاب فعالیت میکردوباحمله ضدانقلاب کومله ودمکرات درسال ۵۸به کردستان شهرستان پاوه بااولین گروه اعزامی ازسپاه خرم ابادایشان بصورت داوطلب به پاوه رفتندودرطول مدت درگیری درپاوه حضورداشتندوایشان یک شخصیت باتقوامومن متدین ونمازشب خون بودندوبااخلاص خوش اخلاق ومردمی بودروحش شادویادش گرامی باددست بوس رزمندگان اسلام میرولی ماسوری

 

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام داوود علیپناه:

خاطره ای ازشهیدداودعلی پناه قبل ازعملیات خیبراولین یگانی ابی خاکی که درسپاه باتشخیس فرماند هان سپاه تشکیل شدتیپ ۱۵ امام حسن( ع)بوداین تیپ ازتشکیل شده ازتمام استانهای کشوربودکه بیشترنیروهای این تیپ رزمندگان استان لرستان وخوزستان بودندکه بعدازعملیات خیبرتجربیات زیادی درعملیات خیبرکسب کرده بودندفرماندهان بفکرعملیات دیگری افتادنددرهورالهویزه که امدندبرنامه ریزی کردندبرای عملیات دیگری درهورالهویزه اموزشهایی رابرنامه ریزی کردندکه ازغواصی سطح اب استفاده کندبرای شکستن خط دفاعی دشمن درمنطقه هورالهویزه که دشمن هم ازتجربیات خودش استفاده کردبودوتمام ابراه هاراباپدافندچها رلول بسته بود که به سیلبدنرسیده به دجله وفرات درمنطقه السخره البیضه والکساره که به جاده العماره بصره میرسیدازتجربیات خیبراموزشهای لازم رادرپادگان شهیدبهروزی تیپ ۱۵ امام حسن( ع)برای نیروهای خودتیپ ولشگر۷والیعصرولشگرعلی ابن ابیطالب ولشگربدرکه مربوط به نیروهای عراق بودن ودیگریگانهی رزم شهیدداودعلی پناه که قبلان بنده باحاج محمودبرادایشان دوست سمیمی بودیم درحین اموش باایشان اشناشدم وموقیکه اموزش لشگر۷ تمام شدوایشان هم بانیروهای غواص که برای شکستن خط دفایی دشمن اموش دیدند وایشان بعنوان فرمانده ان گروهان خط شکن بودولشگر۷ولیعصرهم مقرانهاباپادگان اموشی نزیک بودتازمان عملیات به اموزشهای رزمی وابی خاکی وقایق رانی درکناردیگرنیروهای یگانهای دیگرادامه دادبه ایشان گفتم اقاداودازاموزش خسته نشدی گفت هرچه میام درکناراین رزمنگان خستگی احساس نمیکنم ایشان یک رزمندبااخلاص خوش برخورد شجاع مومن موقع نمازقبل ازدیگران حاضرشدجهت شرکت درنماز جماعت این رزمنده خوش اخلاق وکم حرف میزداماخوب گوش میدادبه حرف کسی که باایشان صحبت میکرد به کسی که میرسیدزوترسلام میکردوین رزمنده دلاوربعنوان فرمانده گروهان غواص خط شکن ودلیرواردعمل شدندودعملیات بدربشهادت رسیدروحش شادویادش گرامی باددست بوس همه رزمندگان اسلام میرولی ماسوری

 

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام مجید بهاروند:

شهیدمجیدبهاروندکه ازخانواده مذهبی بزرگ وتوسط پدرومادری که ازنظرباتقوایی زبان زدبیشترطوایف است تربت شده بود دردوران انقلاب خودوخانواده اش درکنارمردم خرم ابادشرکت درتظاهرات علیه رژیم ستم شاهی و درکنارشهیدگرانقدرسیدنورالدین رحیمی مبازه میکردودرکمیته علوی مسجدعلوی بود و مسئول ان کمیته شهیدرحیمی بود خودوبرادرانش وپسرعموهایش بودفعالیت میکردوبعدازتشکیل سپاه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرم اباددرامدودرقسمت فرهنگی ودفترفرماندهی مشغول خدمت بودودرسال ۶۲ تیپ ۱۵ امام حسن (ع) بعنوان مربی عقیدتی ودفترفرماندهی که مقراصلی تیپ هتل بین الملی ابادان بودداخل شهرابادان دوش بدوش رزمندگان بعنوان یک رزمنده دلیرمشغول فعالیت بود هرموقعیکه روحانی درموقع نمازجماعت درمقرنبودبعنوان پیش نمازنماز جماعت رادر مقربرگزارمیکردشهیدمجیدبهاروندازرزمندگان مومن خوش اخلاق نمازشب خوان شجاع مردمی خوش روخوش برخوردوبامنش برخوردارام وساکت بود به کسی که میرسیدقبل ازان سلام میکردوازنظراخلاقی ومومنی زبان زدهمه رزمندگان بودکه درعملیات خیبردرکناردجله وفرات روستای السخره عراق بشهادت رسید وپیکرپاکش توسط شهیدحمیدپورسعیدازکناردجله وفرات باقایق به اسکله شعتعلی که اسکله تیپ امام حسن بوانتقال داد روحش شادویادش گرامی باددست بوس همه رزمندگان مخصوصا رزمندگان لرستان که درهمه مناطق جنگی بدون نام ونشان خدمت میکردند میرولی ماسوری

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام حاج رحیم دلفان:

خاطر ه ای ازشهید حاج رحیم دلفان باگروهی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان خرم اباددرسال درتاریخ ۲۶ /۸/۵۹جهت مبارزه با کومله ودومکرات ودفاع ازانقلاب اسلامی به کردستان شهرستان سنندج اعزام ومدت دوماه رادران شهرستان بودندباان شرایطی که حتی کسی جرئت گشتن زدن بدون سلاح رادرکردستان وبدن تامین جایی نمی توانست حرکت کندشهیدرحیم دلفان یک رزمنده شجاع مومن بااخلاص وبااخلاق ومردمی بودوهمیشه درصف اول نمازجماعت بودجوانی مبارزودوست داشتنی بود وباهمه رزمندگان دوست وخوش روبودوخوش برخوردمردمی وبامنش سنگین که زبان زدهمه پاسداران بودچون ان زمان فقط همه ازپرسنل سپاه بودند شهیدهمیشه لباش درخنده بودواگرازایشان سوال میکردندبالبان خنده جواب میدادوبه کسی که میرسید قبل از ان فرد ایشان سلام میکردندروحش شاد ویادش گرامی باد دست بوس همه رزمندگان میرولی ماسوری

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام محمد شفیع خانی:

خاطره از شهید محمدشفیع خانی عملیات بیت المقدس بنده بعنوان فرمانده گروهان بودم وفرمانده گردان سردارسلیمانی وجانشین ایشان شهیدغلام رضاحیدی بود ازادسازی خرم شهرشب خط شکن بودیم ازشلمچه که حرکت کریم صبح پل نورسیدیم وتاساعت حدودایازده صبح وبعدازسمت گمرک امدیم ازاول خرم شهردست چپ به سمت پادگان دژ که ازهمان اول خرم شهرنیروهای عراقی تمام ان منطقه رابانفشی های اهنی بلنددرداخل زمین زده بودندبه خاطرینکه نیروهای ایرانی زمانی دران منطقه هلیبرد نکندومین گداری هم کرده بودنددران منطقه واردشهرخرم شهرشدیم وجنگ تن به تن ازخیابانهاوکوچه های شهربودتادوش به دوش تمام رزمندگان اسلام به کناره اروندرودرسیدیم ودوشمن هم که داخل کودشیخ بوددرقسمتی که به دهانه اروندوکارون است چون پشت سرانهااب بودوازطرفی دیگرهم نیروهای ایران اینهارادرمحاصره کامل قراردادن مجبورشدندخودشان راکامل تسلیم کنندوبه اسارت نیروهای رزمنده درامدند شهیدچون گردان خط شکن بودوهمه نیروهاخسته وگردان خیلی ازنیروهایش شهیدومجروح شده بودندبعدازازادسازی خرم شهرشب گردان تمام امدیم داخل پادگان دژخرمشهرشهیدشفیع خانی گفت به خاطرازادسازی خرم شهرزیارت عاشوراراداخل سنگربرگزارکردند وایشان واقعایک رزمنده مومن وبااخلاص شجاع مردمی دلاور باغیرت باشهامت بودکه هرچه ازبزرگی ودلاوری های ایشان صحبت کنم کم گفته ام ویشان واقعا ازداخل گردان زبان زدهمه بچه های رزمنده بودروحش شادویادش گرامی باددست بوس همه رزمندگان اسلام میرولی ماسوری

 

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام ایرج عیدی نژاد:

خاطره ای ازشهیدایرج عیدی نژادعزامی ازنیروهای سپاه پلدخترکه درسال ۶۲تیپ ۱۵امام حسن (ع)درزمانی که مقرتیپ حمیدیه بود باهم اشناشدیم وایشان دوره فرماندهی واموشهای ابی خاکی رادرپادگان اموزشی شهیدبهروزی پشت نیروی هوایی دزفول سددزفول گذراند وایشان رزمنده ای بااخلاص شجاع باتقوا مردمی خوش رووخوش برخوردودوست داشتنی بودوزودباهمه کس دوست میشدوبالبانی خنده رووشجاع بااخلاص وخوش اندام بودوهمیشه بابچه هاشوخی میکردمخصوصا بابچه های پلدخترکه تعدادی ازانهادرطرح دوپنجم سپاه که درسال ۶۲به جبهه اعزام شده بودندامده بودندداخل تیپ پانزده امام حسن مثل ماشاله رامین ومیرپنج ودیگربچه هاشوخی میکردودرحین اموزش بعنوان نیروی زرنگ وخوب شناخته شدوبعنوان یکی ازفرماند هان گروهان ویژه انتخاب شدندودرعملیات خیبریکی ازفرمانده گروهانهایی بودکه باعبورازدجله وفرات به جاده العماره بصره رسیدندویشان درروستای السخره عراق سیل بندبشهادت رسیدنداین سیلبندازاسکله شعتلی که ازخشکی هورالهویزه تاسیلبند ودجله وفرات حدوداسی الی چهل کیلومتراب ونیزارمیباشد روحش شادویادش گرامی باددست بوس همه رزمندگان اسلام میرولی ماسوری

 

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام سید رسول موسوی:

خاطره ای ازشهیدسیدرسول موسوی شهیددرعملیات رمضان بعنوان فرمانده گردان جنداله بودودرحین عملیات ایشان مجروح شدندوسردارمحمدشاهرخی رابعنوان فرمانده گردان به جای ایشان معرفی کردندشهیدسیدرسول یک رزمده دلیروبااخلاص وباایمان وزرنگ که بنده درخدمت ایشان بودم واسفندیارناصری فرمانده یکی ازگروهانهای ایشان بودوگردان جنداله تنهاگردانی بودتااخرین لحظه درسیلبندعملیات مقاومت میکردند سیدرسول موسوی درعملیات رمضان درهمان پنج ضلعی میگفتندایشان مجروح شدندومحمدشاهرخی رابعنوان فرمانده گردان بجای ایشان معرفی کردند سیدرسول یک رزمندبااخلاص مومن متدین وباارزشی خوش اخلاق مردم دار باشهامت شجاع بودروحش شادیادش گرامی باددست بوس همه رزمندگان میرولی ماسوری

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام شهید بهروز کاکی :

شهیدبهروزکاکی ازرزمندگان تیپ ۱۵ امام حسن( ع) واحدتخریب که درسال ۶۲قبل ازعملیات خیبردوره اموزشهای ابی خاکی رادرپادگان اموزشی شهیدبهروزی بپایان رسان و شرکت درعملیات خیبرجزورزمندگانی بودکه باپشت سرگذاشتن چهل کیلومترهورالهویزه وباعبورازدجله وفرات به جاده العماره بصره عراق رسیدندشهیدبهروزکاکی رزمنده خوش اخلاق خوش روح همیشه لبهایش خندان رفیق دوست مردمدار وزرنگ وشجاعی بودروحش شادویادش گرامی باد دست بوس رزمندگان عزیزمیرولی ماسوری

خاطرات پیشکسوت رزمنده حاج میرولی ماسوری در خصوص شهید سرافراز سپاه اسلام شهید محمدرضا فطرس :

شهیدمحمدرضا فطرس  مسئول تخریب تیپ ۱۵ امام حسن( ع )که درسال ۶۲ قبل ازعملیات خیبردرپادگان اموزشی شهیدبهروزی واقع درپشت نیروی هوایی سددزفول دوره اموش فرماندهی و غواصی سکانی (قایق رانی )واموزشهای ابی خاکی راطی نمودوایشان یک رزمنده خوش اخلاق باایمان متدین نمازشب خون شجاع باغیرت مردمی که بین رزمندگان ایشان زبان زدهمه رزمندگان تیپ امام حسن بودوجزورزمندگانی بودکه بابه پشت سرگذاشتن حدوداچهل کیلومترهوالهویزه وازروستای السخره عراق وعبورازدجله وفرات به جاده العماره بصره رسیدندویک رزمندمخلص که درعملیات بدرزحمت زیادی کشیدانفجارسیلبدها وبازکردن معابرمین وتله های انفجاری که درعملیات بدربشهادت رسید روش شادویادش گرامی بادابن رزمنده زحمت کش که هرچه ازشجاعت ایشان صحبت کنم کم گفتم روحش شادویادش گرامی باد دست بوس رزمندگان عزیزمیرولی ماسوری

درباره ی محمدحسن ظهراب بیگی

همچنین ببینید

شهید منوچهر نوابی

 فرزند : سلطان حسین تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۰۳/۲۷ محل شهادت : استان سلیمانیه عراق ارتفاعات ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیام برای مدیر سایت
لطفا برای ارسال کلیک فرمایید