شهید جلال ابراهیمی

شهید جلال ابراهیمی
شهید جلال ابراهیمی

فرزند  : حسنعلی

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۵/۱۰/۰۴

محل شهادت  : منطقه عملیاتی شلمچه

محل دفن  : گلزار شهدای شهرستان دورود

سایت یاد امام و شهدا و رزمندگان استان لرستان ، بانک اطلاعاتی جدیدی را برای معرفی این شهید والامقام بازنموده، لذا ازکسانی که از وی  خاطره دارند، تقاضا می شود،تصاویر و مطالب خود را در سایت قرارداده تا با نام خودشان منتشرگردد. باتشکر، مدیرسایت

دوم بهمن ۱۳۴۲، در روستای پاپی از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش علی-حسن، کارگر کارخانه سیمان بود و مادرش نجیمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵، با سمت معاون گردان در شلمچه بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۴ پس از تفحص، در گلزار شهدای شهرستان دورود به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید جلال ابراهیمی

دوم بهمن ۱۳۴۲، در روستای پاپی از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش علی-حسن، کارگر کارخانه سیمان بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت  و با  آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که  توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش نجیمه خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید جلال  پا به عرصه وجود گذاشت. سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد . گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت و تا پایان دوره راهنمایی بیشتر ادامه نداد ، اما  تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف   بعنوان پاسدار مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد  و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در چهارم دی ۱۳۶۵، با سمت معاون گردان در شلمچه بر اثر اصابت گلوله و ترکش پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .پیکر مطهرش مدت ها در منطقه عملیاتی بجای ماند و سالها بعد که تفحص انجام شد و پیکرش بدست آمد در سال ۱۳۷۴ به میهن اسلامی و وطن خویش بازگشت و در مزار گلزار شهدای شهرستان دورود بخاک سپرده شد.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و دورود بر پیغمبر خدا محمد مصطفی و سلام و دورود خداوند بر ائمه اطهار، اکنون که وصیت نامه را مینویسم شهادت میدهم که نیست خدایی جز خدای یگانه و شهادت میدهم که محمد (ص) پیغمبر و فرستاده خداست و شهادت میدهم که حضرت علی (ع) امام اول تا حجه ابن حسن العسگری ارواحنا روحی الفدا.

دورود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و دورود بر شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی، اکنون که این مطالب را مینویسم دلم آکنده از شور و شوقی است و در درون خود غوغایی احساس میکنم دنیا در نظرم کوچک و پست است و در چهره یک یک رزمندگان دنیای دیگری را میبینم. دنیایی بس زیبا و دوست داشتنی نه دنیایی که مردم عام میبینند که آن دنیا جز بیوفایی و ناراحتی چیز دیگری برایم نداشت هر لحظه اش برایم چون سالی است زیرا که این دنیا دنیای ناجوتنمردان است کسانی که برای مطاع چند روز دنیا همدیگر را میکشتد و بر همدیگر به سبب پول، خانه، پدر و مادر افتخار میکنند . من در زندگی دو تولد داشتم یکی مانند سایر انسانها و دیگری که تولدی بزرگ و سرنوشت ساز برایم بود ، آمدن به سپاه بود و از همان موقعی که پیراهن سبز بر تن کردم دانستم که سرخی همراه سبزی است و موقعی لیاقت پوشبدن لباس سپاه و پاسدار بودن را دارم که شهید شوم.

مادرم بدان که اگر من تا چند روز دیگر شهید نشوم بالاخره در چند ماه دیگر و چند سال دیگر و تو خودت را باید برای شهادت و خبر مرگپسر بزرگت آماده سازی همانطور که اکثر مادران بچه های سپاه آماده اند و میدانند که روزی پسرشان شهید خواهد شد. صدای در خانه، صدای زنگ، هرگاه به صدا درآید قلبشان تکان میخورد ولی عادت کرده اند تو نیز خود را مهیا کن تو میدانی که من برای پول و مال دنیا یا ریاست به سپاه نیامده ام و در سپاه همه چیز است بغیر از اینها. مادرم مرا ببخش و حلالم کن می دانم که مرگ من برایت گران است و من پسر بزرگت بودم. پسری که وقتی پدرم فوت کرد تو مرا تکیه گاه ساختی و به من امید داشتی مادرم میدانم که دوست داری مانند هر مادر دیگری تشکیل خانواده و ازدواج مرا ببینی و عروست را نوازش کنی و … مادرم دنیا بغیر از اینهاست اگر در این دنیا برایتان کاری نکردم امید دارم در آن دنیا اگر شهادتم قبول شد شما را نیز ببینم و در آنجا اگر خدا قسمتم را بهشت کرد منتظرت میمانم تا بیایی و در آنجا به من افتخار کنی.

و دنباله، عموهای مهربانم اگر از من بدی دیدید مرا ببخشید و حلالم کنید میدانید که من بغیر از شما کسی را ندارم، برادر و خواهرانم را به دست شما میسپارم ترا به جان امام زمان از آنها خوب نگهداری کنید. و نگذارید تنها بمانند.

خواهرانم و برادرم، حلال کنید اگر برادری خوب نبودم دنباله رو خون شهدا باشید و امام را تنها نگذارید. برادرمسهراب مادرم را نگهداری کن و سعی کن برای خودت مرد مسلمان و انقلابی باشید و امام را تنها نگذارید. خواهرانم ( عذرا، زیبا خدیجه، نرگس) حجاب را رعایت کنید و در زندگیبخدا توکل کنید در پایان از تمام دوستانم حلالیت میطلبم.

منبع : پنجشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۰ | ۱۲:۸ بعد از ظهر | نویسنده : سهراب ابراهیمی

۱– خاطره منو شهید جلال ابراهیمی درمنطقه پدافندی زبیدات عراق در گردان ثارالله سال ۶۳

۲– خاطره من از شهید جلال ابراهیمی زمانی که ایشان معاون اول  گروهان شهید مطهری بود.

۳– خاطره من از شهید جلال ابراهیمی زمانی که با هم برای زدن خمپاره ۶۰ به جلو اعزام می شدیم

۴– خاطره من از شهید جلال ابراهیمی در منطقه پدافندی زبیدات عراق زمانی که ایشان خاطره شهید شدنش را که در سردخانه زنده شده بود برایم بازگو می کرد.

۵– خاطره من از شهید جلال ابراهیمی زمانی که ایشان برای رزمندگان منطقه به سبک مرحوم کافی مداحی می کرد.

صفحه اصلی خاطرات خاطراتم با شهید جلال ابراهیمی

 برگ های زرین شهید جلال ابراهیمی:

درباره ی محمدحسن ظهراب بیگی

۳ دیدگاه

  1. برادرم جلال ساعت ۵عصریکروزبهاری امدند وسط محوطه سپاه دورودچندنفرنیروهایی که بیشتراوقات جبهه بودیم جمع کردوسوارماشین شدیم رفتیم مسیرروستای دراسانه روبروی شهر وزیارت بسیار باصفای عاشوراراباصدای زیباقراعت کردندبعدازچندسال که این حقیربرای سرکشی ودیدرباهمرزمانم به سپاه رفتم چندنفری برای اولین بارمرابه یادمان شهدای گمنام دعوت کردندوقتی دقت کردم همان جایی بودکه اقاجلال زیارت عاشوراخوانده بود دلم واسه همرزمانم گرفته چه کنم خدایام منتظروصل به یارانم ارادتمند حسن قائد

    • محمدحسن ظهراب بیگی

      با سلام و دعای خیر محضر شما سرور گرامی و نورچشمی عزیز و بزرگوارم که با قدم مبارکتان سایت یاد امام وشهدا را گل باران فرمود و مشوق ما در امر انتشار معارف و اطلاعات شهدا هستید. جهت اطلاع شما به عرض مبارک میرساند ، سایت یاد امام وشهدا که وقف شهدا و رزمندگان لرستانی و خانواده های محترم آنهاست ، از دهها هزار اطلاعاتی که به کوشش خود و خانواده های محترم شهدای لرستانی و سایر همرزمان شهدا و خانواده های محترمشان بهره جسته و آنها را در سراسر جهان بسط داده است، بهره می برد؛ و توفیق چندانی جهت شرفیابی محضر همه شهدا و خانواده های عزتمند استان را نداشته است. ان شاءالله در صورتی که شما نیز مایل باشید این سایت را جهت انتشار بهتر مطالب مربوط به شهدا یاری فرمایید، تقاضامندیم در زیر همان بانک اطلاعاتی شهید در قسمت ارسال دیدگاه و ارسال فایل ، اقدام به ارسال اطلاعات موثق و عکس و آلبوم (برگ زرین ) خاطرات و مطالب مرتبط با این شهید بزرگوار فرمایید. با تشکر فراوان از شما. مدیر سایت ظهراب بیگی

  2. با سلام.و دورود بیکران به روح شهدا و شهید والامقام جلال ابراهیمی (بزرگی مردی گمنام).بند درآن زمان ۱۴ ساله بودم که خبر شهادت این بزرگ مرد بی ادعا را آوردند .به جرات میتوان گفت اسطوری از ایمان وشجاعت و پاکی بود .روحش شاد و یادش گرامی .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیام برای مدیر سایت
لطفا برای ارسال کلیک فرمایید