خانه / دسته‌بندی نشده / شهید حسین رضایی

شهید حسین رضایی

شهید حسین رضایی
شهید حسین رضایی

فرزند  :  میرزا

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۷/۰۳/۲۷

محل شهادت  :  استان سلیمانیه عراق ارتفاعات اطراف شهر ماووت

محل دفن  :  گلزار شهدای شهر افرینه

سایت یاد امام و شهدا و رزمندگان استان لرستان ، بانک اطلاعاتی جدیدی را برای معرفی این شهید والامقام بازنموده، لذا ازکسانی که از وی  خاطره دارند، تقاضا می شود،تصاویر و مطالب خود را در سایت قرارداده تا با نام خودشان منتشرگردد. باتشکر، مدیرسایت

دوازدهم آبان ماه ۱۳۳۲، در روستای افرینه از توابع شهرستان خرم‌آباد به دنیا آمد. پدرش میرزا، کشاورز بود و مادرش خیران نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب پنج پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بی‌سیم‌چی بود. بیست  و هفتم خرداد ۱۳۶۷، با سمت مسؤل مخابرات و فرمانده گروهان ارکان شهدا در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در شهرستان زادگاهش واقع است.

 

وصیت نامه سردار شهید پاسدار حسین رضایی :

اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
خداوندا شفاعت حسین (ع) را در ان روز که بر تو وارد می شوم روزی ام فرما و مرا نزد خود باحسین(ع)و یاران حسین(ع) انانکه
جانهایشان را فدای حسین(ع)کردند به صداقت ثابت قدم بدار در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.
همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
عرض سلام خدمت فرزند بزرگترم آقا محمد؛ امیدوارم بدرگاه خداوند متعال که همیشه اوقات در کمال صحت و عین عافیت روزگاربوده باشید الحمدالله سلامتی حاصل و بدعاگویی شما مشغول می باشم.
شب گذشته خواب شهادتم رادیده ام ودراین عملیات شهیدمی شوم،یک نوارکاست ازحاج صادق آهنگران روی ضبط ماشین هست که خیلی آن را دوست دارم. وصیتم به شما این است که بعد ازشهادتم، این نوار کاست را ببری و درحجله ای که برایم برپامی کنند پخش کنی.
در فکر من نباشید جایم خوب است فعلا در سد بوکان هستیم.
امیدوارم همگی اقوام و خویشاوندان در سلامت کامل باشند.

در ضمن خدمت پسر عزیزم محمد رضایی.
پس از تقدیم عرض سلام صمد و مصطفی و فریده و محسن را سلام برسانید.
با توجه به این اقوال از شما عزیزان و بازماندگانم ( مادرم ، پدرم ، برادرانم و خواهرانم) تقاضامندم اگر کسانی ادعای طلب کردنند استدعا می شود با کمال رضایت آن را بپردازید و از آنها برایم طلب بخشش وحلالیت کنید و بخواهید که برای من عاصی تا حد توان دعا کنند . با سلام و درودی بی‌پایان بر پدر و مادر مهربانم که با کار‌های خودشان و نگهداری از این بنده حقیر توانستند من را به راه سعادت و نیکبختی رسانیده و امیدوارم که پدر و مادر گرامیم من را ببخشند و مرا حلال نمایند تا در تنهایی قبر کمک و یار من گردد و من از زحمات پدر مهربانم که با کار کردنش در دوران سخت زندگی برای من و برادران و خواهرانم کار کرد تا بتوانیم ما در تمام اوقات زندگی در آسایش نگهدارد.
همچنین از زحمات مادر گرامیم که با شیر پاکش مرا به این سن و سال رسانید تا من بتوانم از آن به بعد در کارهایم موفق گردم و بعد از این مسائل صحبتی برای خواهرانم و برادرانم دارم امیدوارم که برادرانم و سه خواهرم همیشه و در همه حال در سختی‌ها و مشقت‌ها پشتیبان خط امام باشند و از آن‌ها خواستارم که در زندگی روزمره خودشان به یاد خدا باشند؛ که خدا همیشه نظاره‌گر اعمالشان می‌باشد و از دوستان و آشنایان به خصوص برادران مسجد محل سخنی دارم، سخنم بر این مبنا میباشد که به این زندگی بی‌ارزش دل نبندید، چون این زندگی زودگذر انسان را همیشه از راه بدر میکند پس چه بهتر همیشه در هر کاری با یاد و نام خدا روزگارتان را بگذارید.
به امید پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان
والسلام‌علیکم‌ و‌ رحمت‌الله و برکاته
زیاده عرضی نیست پدرت حسین رضایی
۰۶/۰۳/۱۳۶۷

ارسال شده توسط سرباز گمنام

آلبوم عکس شهید

با تشکر از برادر سرباز گمنام که عکس ها و مطالب زیر را برای سایت ارسال داشته است

 

درباره ی محمدحسن ظهراب بیگی

همچنین ببینید

شهید منوچهر نوابی

 فرزند : سلطان حسین تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۰۳/۲۷ محل شهادت : استان سلیمانیه عراق ارتفاعات ...

۲۲ دیدگاه

  1. زندگی نامه سردارشهید حسین رضائی ( افرینه لرستان )

    درحین عملیات درمنطقه قمیش شهید رضائی می گفت: براساس وعده خداوندکه درعالم خواب به من الهام شده قبل ازتولد فرزندم مجتبی شهیدمی شوم

    هنگامی که در۱۲ آبان ماه سال ۱۳۳۲درخانواده ای مذهبی ،متدین و معتقدبه ارزشهای دینی و اسلامی درروستای افرینه ازتوابع بخش معمولان شهرستان پلدخترپسری دیده به جهان گشودودر آغوش گرم مادرو پدری نشو و نما پیداکرد که آوای زمزمه های مناجات شبانه شان آرامبخش روح و روان وی ،خانواده و همه اهالی آن روستا بود ،کسی تعجب نکرد که ماحصل آن عبادتها و مناجات ها پرورش فرزندی از تبار مکتب سرخ حسینی باشد.وازآنجاکه گویا ازازل مقررشده بود این نوزاد عاشق و دلباخته وفدائی راه سرخ و خونین اربابش اباعبدالله الحسین (ع) خواهدشد ، پدرو مادر نام زیبای “حسین” را برای او برگزیدند.

    ایفای نقش درتظاهرات ضدرژیم طاغوت وپیروزی انقلاب اسلامی

    “حسین” درعنفوان نوجوانی و جوانی وطی مراحل تحصیل تاششم ابتدایی به کارو فعالیت کشاورزی مشغول بود ودوشادوش پدر برای امرار معاش خانواده کارو تلاش و زحمت می کشیدو قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به همراهی برخی ازجوانان روستا ازجمله پسرعموی شهیدش امیدعلی محمودوند بارها به شهرخرم آبادرفته ودرتظاهرات علیه رژیم پهلوی نقش عمده ای ایفاء و درنشر ارزشهای امام و انقلاب به عنوان یک نیروی فعال انقلابی و ولایتمدار فعالیتهای زیادی بویژه درسطح روستا انجام می داد.

    پیوند ازدواج با خانواده ای ازجنس حامیان امام و انقلاب

    “حسین” درتاریخ ۲۵/۹/۱۳۵۳ بنابه توصیه پدربادخترعمویش که ازخانواده ای مذهبی بودندواین خانواده نیزبعداًدرطول جنگ تحمیلی دوشهیدرا تقدیم اسلام و انقلاب کرده بوداقدام به ازدواج نمود که ماحصل این ازدواج یک دخترو ۵ پسر بود.

    ح
    ضورموثردرفعالیتهای انقلابی وفی سبیل الله

    “حسین “درطول این مدت درکارهای عام المنفعه روستا حضور و مشارکت فعالی داشته و مدتی به عنوان عضو و رئیس شورای اسلامی روستا خدمتگزار مردم شهید پرور روستا بود.

    پوشیدن خلعت معنوی سبزسپاه پاسداران آغازی برحرکت درخط خونرنگ ابا عبدالله الحسین (ع)
    “حسین”باتوجه به روحیه معنوی وطبع بالاوبصیرتی که درمکتب جهادوشهادت آموخته بوددرتاریخ۱۰/۸/۱۳۶۱به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نائل آمدودرجرگه پشتیبانان ومدافعان سبزپوش ولایت ونظام مقدس جمهوری اسلامی قرارگرفت .

    “حسین” درطول خدمت خود مسئولیت های زیادی را درسپاه پاسداران به عهده گرفت ازجمله مسئولیت مخابرات گردان شهدا شهرستان ،مسئولیت تیم حفاظتی امام جمعه محترم وقت شهرستان حضرت حجت الاسلام ایمانی ،مشارکت وحضورفعال درسطح مناطق شهری وروستایی وتشکیل جلسات مختلف فرهنگی واجتماعی بنابه وظایفی که ازدفترامام جمعه محترم وقت وازطریق ناحیه مقاومت بسیج سپاه شهرستان به وی محول گردیده بود ، شهید باتوجه به روحیه واخلاق ومنش اسلامی وطبع شوخ درعین تواضعش دارای ویژگی وجاذبه خاصی بوده به گونه ای که هنوزبعد ازگذشت چندین سال ازشهادتش رفقا و دوستان و همرزمانش از وی به خوبی و نیکی یاد میکنند وحق او را شهادت و به علت فقدان وی هنوز که هنوز است متأثر و اندوهگین می باشند .
    شهید حسین رضایی بارها و بارها در طول ۸ سال جنگ تحمیلی از مناطق جنگی واقع در ارتفاعات آذربایجان غربی تاکردستان وکرمانشاه وخوزستان حضوری فعال داشته وهمه رزمندگان اسلام به خوبی اورامی شناختندوی چندین بارتامرزشهادت رسیدازجمله:درجبهه های غرب کشور، درکردستان و حتی درمقرسپاه پاسداران در شهر پلدختر که مورد بمباران هوایی رژیم بعثی عراق قرار گرفت.

    عطش حسین برای شهادت وآمادگی همیشگی اوبرای رسیدن به مقام قرب الهی

    “حسین” همواره شهادت را مایه افتخار وآرزوی دیرینه خود می دانست و بنا به اظهارات همرزمانش همیشه قبل ازهرعملیاتی غسل شهادت میکرد و دراوج سختی های عملیات ها هرگز طبع شوخ خود را جهت روحیه دادن به دوستان و همرزمانش رها نکرد . دریکی از خاطراتی که برای همرزمانش که از دوستان وهم ولایتی های خودش نیز بودند تعریف میکند عنوان می دارد که شب خواب دیدم همسرم صاحب فرزند پسری شده و خانه اش نورانیت خاصی گرفته است به نحوی که تمامی اهالی روستا ازاین نورانیت به منزل وی می رونداماتنها کسی که به منزل نرفته است خودایشان بوده و سپس ازدوستان و اقوامی که همرزمش بودند درکردستان می خواهد وقتی به روستا برگشتنداحوالی ازهمسرباردارش بپرسند و خبرسلامتی اش رابرایش بیاورنداما آنهایی که به روستا می آیند متوجه خواب صادقانه شهید می شوند وهمسرش دارای فرزند پسری بنام مجتبی می شود اما پس ازمدت کوتاهی وبی خبرازحال همسرو فرزندش درعملیاتی که گردان شهدا تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) استان لرستان در منطقه قمیش ((ماووت )) کردستان درتاریخ ۲۷/۳/۱۳۶۷ انجام می شود به همراه یکی از اقوام بنام شهید صیدعباس احمدپورکه پاسدار جمعی گردان شهدا بود به درجه رفیع شهادت نائل و به دلیل اینکه ارتفاعات محل شهادت آنها دردست رژیم بعثی عراق قرارگرفته بود جنازه هردو شهیدبعدازسه سال درسال ۱۳۷۰ بدست خانواده شان رسید و اکنون مزار آنان درگلزارشهدای روستا زیارتگاه عاشقان ولایت و شهادت می باشد.

    درعالم خواب به حسین الهام شده بود قبل ازتولد فرزندش مجتبی به آرزوی دیرینه اش خواهدرسید
    *حسین از شهادت خود باخبرشده بود،او بارها تامرزشهادت پیش رفت .دریکی ازعملیات هایی که درمنطقه کردستان ودر منطقه غرب کشورصورت گرفت درحین پیشروی گردان به سمت دشمن بنابه دلایل تاکتیکی ویا لو رفتن عملیات کلیه گردان بنابه دستوربه طرف عقبه عقب نشینی نموده وحسین به همراه چندنفردیگراز همرزمانش غافل از اینکه هیچکس دیگری پشت سرشان نیست سرگرم حمله به دشمن بودندمتوجه می شوندتا نزدیکی دشمن پیشروی کرده اند،که به محض متوجه شدن ازدیگر افرادمی خواهندکه درسریعترین زمان ممکن خود را ازمهلکه دشمن رها سازندو وقتی علیرغم تمام سختیها یی که داشتنددرحین برگشتن به مقر متوجه می شوند که اسم آنها راجزء لیست شهدا ثبت نموده اند که دیگر همرزمانشان با دیدن آنها بسیارخوشحال می شوند و از فرط خوشحالی گریه کردند.
    *حسین قبل ازآخرین عملیات گردان شهدادرمنطقه قمیش کردستان برای همرزمانش تعریف کرده بودکه او درخواب دیده است صاحب فرزند پسری می شود و بااینکه اقوام وآشنایان برای عرض تبریک به خانه شان رفته اند اما وی ازحضور درخانه ودیدن فرزندامتناع نموده که موضوع راباتعدادی ازهمرزمانش که ازاقوام بودنددرمیان گذاشته وعنوان می کندکه احوالی ازخانواده اش درروستا بپرسند وعنوان می کندکه قطعا موفق به دیدن خانواده ام نخواهم شد وشهید خواهم شد که قبل از آغازعملیات ،ایشان صاحب فرزند پسری بنام مجتبی می شوداما شهیدهیچگاه موفق به دیدن فرزندش نمی شود.

  2. وصیت نامه شهید، خاطرات همرزمان شهید سرهنگ پاسدارکرم رضا میررضایی و همت علی گنجی

    ……………………………………………………………

    شهید حسین رضائی درسحرگاه آخرین روزی که می خواست ازمنزل به طرف کردستان برودخطاب به فرزندبزرگش محمدعنوان داشت پسرم توبزرگ شده ای درنبودن من مراقب مادر،برادران و خواهرانت باش و همیشه احترام مادرت را داشته و نگذار هیچ وقت سختی بکشند.
    *این شهیدسرافرازدرآخرین نامه اش درتاریخ ۶/۳۱۳۶۷ خطاب به فرزندبزرگش محمدضمن خبردادن ازسلامتی احوالش عنوان می کندکه جایش بسیارخوب است و آرزوی سلامتی برای همه می نماید.

    سرهنگ پاسدارکرم رضا میررضایی جانشین وقت گردان درارتباط با شهید رضائی می گوید:
    باتوجه به نیازگردان به نیروهای متخصص در سال۶۷-۶۶،شهیدحسین رضائی و جمعی دیگر ازهمرزمان، به گردان شهدا معرفی شدند. خصوصیات مثبت رفتاری و اخلاقی شهید رضائی و همچنین تخصص کاری ایشان در زمینه مخابرات باعث شد تا وی به عنوان مسؤل مخابرات گردان منصوب گردد. ایشان فردی متعهد، مؤمن و خوش رو بودند.

    درتاریخ ۲۶/۰۳/۶۷ قرار بود بنا به دستور سریع و صریح فرماندهی لشگر به گردان تصمیم گرفته شدبه منطقه ماووت (ارتفاعات قمیش) حرکت کنیم ساعت ۵ بعدازظهر،گردان به قرارگاه تاکتیکی لشگر درگُلان (ماووت) رسید. نیروهای گردان به سلاح و مهمات تجهیز شدند و آتش دشمن بسیارسنگین بود.گردان به سمت ارتفاعات قمیش حرکت کرد.بخاطر کمبود وقت برای تجهیز و حرکت گردان، مراسم خداحافظی و حلالیت نیروهای گردان از همدیگر، درحین حرکت به منطقه قمیش انجام شد.
    درمسیرحرکت شهیدحسین رضائی بنده راموردخطاب قرارداده وگفتند: شب گذشته خواب شهادتم رادیده ام ودراین عملیات شهیدمی شوم،یک نوارکاست ازحاج صادق آهنگران روی ضبط ماشین هست که خیلی آن را دوست دارم. وصیتم به شما این است که بعد ازشهادتم، این نوار کاست را ببری و درحجله ای که برایم برپامی کنند پخش کنی.زمان حرکت از گُلان، تقریباً ساعت ۷ غروب بود تا ساعت۷ صبح(حدود دوازده ساعت پیاده روی!!!) که به ارتفاعات قمیش رسیدیم آتش دشمن لحظه ای فروکش نکرد و آنقدر سنگین بود که انگارروی زمین شخم زده، راه می رفتیم.شب بسیار سختی بود. شبی که ازسختی آن بوی رفتن مردان بی ادعائی همچون شهید حسین رضائی، دوستعلی کاکائی وحبیب کردعلیوندوماندن بدانی همچون ما دردامنه ارتفاعات قمیش به مشام می رسید.
    روحشان باارواح طیبه امام و شهدا و با روح پاک و ملکوتی بزرگ پرچمدار مکتب سرخ شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) قرین و مورد رحمت و مغفرت واسعه الهی باد.

    روزی که آسمان قمیش درماتم یاران گردان شهدا خون گریه کرد
    آن روزازفرمانده گردان گرفته تاپیک و فرماندهان گروهانها،همگی شهیدو زخمی شده بودندو آسمان قمیش درماتم یاران گردان شهدا،خون گریه کرد

    علیرغم باران آتش سنگین دشمن، به سختی ازدامنه قمیش به ارتفاع آن رسیدیم. به محلی که “احمد رومی” نام داشت.بایکی ازهمرزمان شهیدمان، به نام قاسم مدهنی که مسؤلیت محوررا بر عهده داشت و به اتفاق فرماندهی گردان، درخصوص وضعیت منطقه(قمیش) به شورنشستیم. شهیدقاسم گفتند: اگر بتوانیدبا آرپی جی،چندقبضه ازدوشگاه های دشمن که جلوی گردان قراردارندراهدف قرار دهید، موفق ترخواهید بود و آتش نیروی پیاده، روی شما کمتر می شود. این عمل، در دستور کار قرار گرفت ولی باتوجه به آتش سنگین و نیروی بیشتر دشمن؛ خوبان گردان، یکی پس از دیگری به شهادت می رسیدند. شهید حسین رضائی که مسؤل مخابرات بودند، مرتباً بابی سیم از فرماندهی لشگر درخواست نیرو،مهمات و حمایت توپخانه داشتند.ساعت، ۱۲ ظهربود که حدود ۲۰ نفر از عزیزان، شهیدشده بودند و مهمات رو به اتمام بود. نیروهای دشمن ازفرصت استفاده کرده و به بالای ارتفاع قمیش رسیدند.بطوری که نبردبین طرفین،تن به تن شده بود.ازفرمانده گردان گرفته تاپیک و فرماندهان گروهانها،همگی شهیدو زخمی شده بودند.

    زمان شهادت

    به سمت شهیدحسین رضایی که رفتم،اوهم هماننددیگرهمرزمان درحال نبردتن به تن،باچندعراقی بودکه تیربه گردنش اصابت کرد وبه لقاءالله پیوست. به انتقام شهیدحسین ها، ده ها عراقی، بانارنجک به درک واصل شدند.آسمان قمیش در ۲۷/۰۳/۶۷ برای گردان شهدا، خون گریه کردو هوای قمیش برای بازماندگان گردان، تا ابد بوی شهادت می دهد.

  3. خاطرات همرزم شهید پاسدار همت علی گنجی

    چندین باردر”قرعه کشی شهادت” « حسین » برنده شد وما بازنده

    به همراه شهید والا مقام حسین رضایی در خردادسال ۶۷ در مقر سدبوکان بودیم ،ایشان مسئول مادر مخابرات گردان شهداء (پلدختر) بودند(حقیر به همراه دو نفراز برادران سرباز ازدزفول و روستای چم مهرکه اسم شریفشان درخاطرم نیست و کردعلیوندو..) دریک چادربودیم شبی که فردای آنروزبناشده بودبه منطقه عملیاتی قمیش اعزام شویم درچادر نشسته بودیم و بحث شدکه قرعه بکشیم ببینیم کی شهیدوکی مجروح و…میشودکه هربار قرعه ایشان شهیددر میآمد ان شب صبح شدبعد ازاذان صبح با آقای رضایی رفتیم حمام لشکرکه کمی بامقرگردان فاصله داشت بعدازاستحمام آمدیم کنار رودخانه که آب بسیار تمیزی داشت و از سد بوکان میآمد .
    خوب یادم هست دوتایی داشتیم لباس هایمان را می شستیم که دیدم آقای رضایی با لحن خاصی ضمن پرت دادن زیر پیراهنی سفیدش گفت من که دیگر برنمی گردم برای چه بشورمش بعد که باهم داشتیم رو به چادر میرفتیم گفتم قضییه برنگشتن چیه گفت فلانی دیشب خواب دیدم خدا نوزاد پسری به من داده و مردم دسته دسته می آمدند منزل ما و من در صف ایستاده ام و به آنها خوشامد میگویم این به این معناست که حتما شهید میشوم.
    این قضییه گذشت تا روزهای بعد(حدود دو روز)که رفتیم در منطقه و درشب به طرف کوه قمیش روبروی شهر ماووت عراق وبرای کمک به دیگر گردانهای لشکر ۵۷ به آنجا اعزام شدیم .
    شب یااوایل صبح بودکه به بالای قله رسیدیم و خبری ازحسین نبود باخودم فکر کردم شایدخسته شده چون سنش ازمن بیشتر بود ولی بعدها فهمیدم که بعلت شهادت شهید کاکایی کمی عقب مانده است.
    یادم هست من و بچه های بیسم چی گردان خیلی نگرانش شده بودیم که حدود بعد ازظهر از راه رسید و لبخند بر لبانش بود خوشحال شدیم و به شوخی گفتم خیال کردیم خوابت تعبیر شده .یادش بخیر شهید عزیز عباس احمدپور فرمانده گروهان بود ولی با توجه به مجروح شدن آقامهدی کمری ایشان هم کمک میکردن و درجنب و جوش و فرماندهی بودن که ناگهان گلوله تانک یا توپ به چند قدمی ما اثابت کرد و ایشان در دم شهید شدند و ما هردو نفر بر سر جنازه اش فاتحه خواندیم اما نمی دانستم لحظاتی بعد این عزیز هم شهید خواهد شد .
    گذشت منطقه شلوغ شدازطرفی نیروها بی رمق شده بودن فرمانده زخمی شده بودو دستورعقب نشینی ازبیسیم دادند آقای رضایی به من گفت همینجا باش تا بروم ببینم چه شده(توضیح اینکه کل منطقه ای که گردان درآن جمع شده بودبه صدمتر مربع هم نمی رسید چون یک قله درپایین دست کوههای بلند اطراف بود وعراق هم کاملا مسلط به آنجا بود)به شوخی گفتم مواظب خواب دیشبت باش خندید و رفت واین آخرین دیدار ما شد امیدوارم به خون سرخشان در آخرت شرمنده شان نشویم .
    جنگ تن به تن شدیدی باعراقیها درگرفت که خیلی هادرحال عقب نشینی بودندخیلی سراغش راگرفتم فقط شنیدم ازیکی ازبچه هاکه می گفت شهیدشدگفتم کجاست گفت جلوتر گفتم برویم ببینمش گفت آقا من خودم دیدم گلوله خورد زیر گلوش و خودم شنیدم که شهادتین را گفت .

  4. موفق باشید …………..

    اجرتون با سالار شهدا امام حسین

    موفق باشید

    لطفا اطلاعاتتون رو ویرایش کنید

    فیلم هم به ایمیلتون ارسال شد

  5. برادر زحمت کش ظهراب بیگی اجر شما با سالار شهیدان

    تاریخ تولد شهید ۱۲ آبان ماه سال ۱۳۳۲ هست شما اشتباه نوشتید ۹ تیر ۱۳۳۲ ویرایش نمایید با تشکر

    سمت شهید فرمانده گروهان ارکان شهدا بودند و مسیول واحد مخابرات در زمان شهادت که اشتباه نوشتید
    …………..

    زندگی نامه رو هم براتون فرستادم در بالا کامل بزارید هم کامل هست و هم دقیق تر
    ……………………………………………….

    با تشکر از شما اجرتون با سالار شهیدان که فکر فرهنگی شهدا رو فراموش نکردید

  6. برادر ظهراب بیگی فیلم شهید هم موجود هست در عملیات سد بوکان

    اگه نیاز بود براتون بفرستم

    تاریخ عضویت شهید سال ۱۳۶۱ هست و تمامی اطلاعات در اختیار گذاشتم

    …………………..

    تشکر از سایت پر بارتون

    همیشه موفق باشید
    ……………………………..

  7. «به فیض شهادت نائل آمد» روی مشخصات شناسنامه‌‌ای که همه عمر، گذر روزهای از دست رفته را شاهد است، منقلب کننده است. یک جمله ساده که می‌‌تواند یک آرزوی پیچیده و دور باشد. غبطه خوردن بر این عنوان برای همه آرزومندان جهاد در راه خدا که عمری تکرار کردند: «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا» طبیعی است. آنقدر که با دیدن تصویرش بی اختیار زمزمه کنی: اللهم الرزقنا…

  8. کارت پایان دوره خدمت سربازی شهید پاسدار حسین رضایی
    ………………………

    سلام بر آنهایی که از همه چیز گذشتند تا ما به هر چه میخواهیم برسیم
    سلام بر آنهایی که قامت راست کردند تا قامت ما خم نشود
    سلام بر آنهایی که به نفس افتادند تا ما از نفس نیافتیم
    سلام بر آنهایی که رفتند تا ما بمانیم
    سلام بر مردان خدا
    سلام بر شهدا …!

  9. یک خاطره از شهید

    ایشون هیچ وقت علاقه ای به بودن در عکس ها نداشت و همیشه میگفتن ما برای رضای خدا و امام و اهل بیت و دفاع از میهنم به جبهه امدیم نه برای گرفتن منصب یا عکس و یا چیز دیگری

    لبان ایشون همیشه خندان و فراموش نشدنی ….. هرگز از وسایل در جبهه استفاده نمیکرد چون وسایل جز بیت المال میدونستن ….

    شهید مهربان و خوش رفتار بود روحش شاد ….. خوشا به سعادتتان

    کجا رفتند مردان بی ادعا

  10. همرزمان شهید

    اعتقاد شهید رضایی به نماز اول وقت

    در سرمای طاقت فرسای کردستان و برف شدید و یخ بندان و یخ

    ما که در سنگر بودیم از شدت سرما می لرزیدیم

    اما شهید رضایی از سنگر بیرون می رفت و برف ها رو کنار میزد اب های یخ زده شده رو تبدیل به اب می کرد و با همان اب وضو میگرفت و نماز میخواند

    یا سنگرهایی که مشکل داشتند در تعمیر به سربازان کمک میکرد

    کجا رفتند مردان بی ادعا

    روح تمامی شهدا با امام شهیدان محشور شوند

  11. تولدت مبارک پدرجان یا شهادتت

    منم همون پسری که هیچ وقت ندیدش و به عشقت امام حسین و رهبرت و دفاع از ناموس و وطنت جون در راهش دادی و به شهادت رسیدی

    بیا ببین پسرت حالا مرد شده ولی مردم بهش میگن بچه سهمیه ای

    دوستانت همیشه در یادت هستند پدر جان

  12. سرباز گمنام رهبری

    شهید والا مقام قبل از شهادت به مقام جانبازی ۲۵ درصد رسیده بودند

    ولی خونواده اش نمی دونستند تا این که به مقام شهادت نایل امد

    روحش شاد و یادش گرامی بود

  13. باسلام
    تصویر آلبوم این صفحه ردیف اول سمت راست اولی و ردیف دوم وسطی مربوط به عموی بنده شهید والامقام یوسف کاکولوند می باشد که توسط فرزند شهید کاکولوند برای شما ارسال شده بودد ر صفحه ی مختص به عموی شهیدم ولی اشتباها در صفحه ی شهید والامقام شهید رضایی درج شده است، لطفا اصلاح نمایید…
    تعجیل در فرج یوسف زهرا عج حذف حداقل یک گناه و خودسازی+ جامعه سازی و صلوات
    سلامتی و طول عمر امام خامنه‌ای صلوات
    التماس دعا

    یاحق

    • محمدحسن ظهراب بیگی

      با سلام ودعای خیرخدمت شما بازدید کننده محترم و با تشکر از شما که با قدوم مبارکتان سایت شهدا و رزمندگان لرستانی مزین فرمودید. امیدواریم که همچنان در رونق و انتشار خاطرات و عکس و مطالب این شهید با سایت یاد امام وشهدا همکاری بفرمایید خواهشمنیم یه عکس از عموی بزرگوارتون برامون بفرستید و یا اینکه از عکس های سایت یکی رو برگزیند و علامت گذاری بفرمایید. منتظر حضور گرم شما و همکاری صمیمانه شما هستیم. مدیریر سایت یاد امام و شهدا

  14. باسلام و ادب
    تصاویری که می فرستم برای عموی بنده هست که اشتباها برای شهید والامقام حسین رضایی درج شده است، اصلاح فرمایید ممنون می شوم …

    تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت مهدی روحی فداه حذف حداقل یک گناه و خودسازی + جامعه سازی و صلوات

    سلامتی و طول عمر امام خامنه ای صلوات

    التماس دعا

  15. باسلام و ادب
    تصاویری که می فرستم برای عموی بنده هست که اشتباها برای شهید والامقام حسین رضایی درج شده است، اصلاح فرمایید ممنون می شوم …

    تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت مهدی روحی فداه حذف حداقل یک گناه و خودسازی + جامعه سازی و صلوات

    سلامتی و طول عمر امام خامنه ای صلوات

    التماس دعا

    یا حق

  16. عموی بنده شهید یوسف کاکولوندمی باشند

  17. سرباز انقلاب

    ۲۷ خرداد سالگرد شهادت سردار شهید و هم رزم دوران جنگ رو به خونواده این عزیز تسلیت عرض مینمایم

  18. سربازگمنام رهبری

    وصیت نامه سردار شهید پاسدار حسین رضایی :

    اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
    خداوندا شفاعت حسین (ع) را در ان روز که بر تو وارد می شوم روزی ام فرما و مرا نزد خود باحسین(ع)و یاران حسین(ع) انانکه
    جانهایشان را فدای حسین(ع)کردند به صداقت ثابت قدم بدار در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
    هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
    سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.
    همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
    مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
    عرض سلام خدمت فرزند بزرگترم آقا محمد؛ امیدوارم بدرگاه خداوند متعال که همیشه اوقات در کمال صحت و عین عافیت روزگاربوده باشید الحمدالله سلامتی حاصل و بدعاگویی شما مشغول می باشم.
    شب گذشته خواب شهادتم رادیده ام ودراین عملیات شهیدمی شوم،یک نوارکاست ازحاج صادق آهنگران روی ضبط ماشین هست که خیلی آن را دوست دارم. وصیتم به شما این است که بعد ازشهادتم، این نوار کاست را ببری و درحجله ای که برایم برپامی کنند پخش کنی.
    در فکر من نباشید جایم خوب است فعلا در سد بوکان هستیم.
    امیدوارم همگی اقوام و خویشاوندان در سلامت کامل باشند.

    در ضمن خدمت پسر عزیزم محمد رضایی.
    پس از تقدیم عرض سلام صمد و مصطفی و فریده و محسن را سلام برسانید.
    با توجه به این اقوال از شما عزیزان و بازماندگانم ( مادرم ، پدرم ، برادرانم و خواهرانم) تقاضامندم اگر کسانی ادعای طلب کردنند استدعا می شود با کمال رضایت آن را بپردازید و از آنها برایم طلب بخشش وحلالیت کنید و بخواهید که برای من عاصی تا حد توان دعا کنند . با سلام و درودی بی‌پایان بر پدر و مادر مهربانم که با کار‌های خودشان و نگهداری از این بنده حقیر توانستند من را به راه سعادت و نیکبختی رسانیده و امیدوارم که پدر و مادر گرامیم من را ببخشند و مرا حلال نمایند تا در تنهایی قبر کمک و یار من گردد و من از زحمات پدر مهربانم که با کار کردنش در دوران سخت زندگی برای من و برادران و خواهرانم کار کرد تا بتوانیم ما در تمام اوقات زندگی در آسایش نگهدارد.
    همچنین از زحمات مادر گرامیم که با شیر پاکش مرا به این سن و سال رسانید تا من بتوانم از آن به بعد در کارهایم موفق گردم و بعد از این مسائل صحبتی برای خواهرانم و برادرانم دارم امیدوارم که برادرانم و سه خواهرم همیشه و در همه حال در سختی‌ها و مشقت‌ها پشتیبان خط امام باشند و از آن‌ها خواستارم که در زندگی روزمره خودشان به یاد خدا باشند؛ که خدا همیشه نظاره‌گر اعمالشان می‌باشد و از دوستان و آشنایان به خصوص برادران مسجد محل سخنی دارم، سخنم بر این مبنا میباشد که به این زندگی بی‌ارزش دل نبندید، چون این زندگی زودگذر انسان را همیشه از راه بدر میکند پس چه بهتر همیشه در هر کاری با یاد و نام خدا روزگارتان را بگذارید.
    به امید پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان
    والسلام‌علیکم‌ و‌ رحمت‌الله و برکاته
    زیاده عرضی نیست پدرت حسین رضایی
    ۰۶/۰۳/۱۳۶۷

  19. سربازگمنام رهبری

    خاطره کوتاه از هم رزم سردار شهید پاسدارحسین رضایی

    راوی هم رزم شهید : بسیجی حسین ایزدی

    شهید رضایی یک ساعت مچی داشت که ان را به من هدیه داده بود اما چند روز بعد ان را از من گرفت وگفت: بعد از شهادتم پیکرم در منطقه خواهد ماند و شما با این ساعت مرا شناسایی خواهید کرد. بعد از خداحافظی من به مرخصی آمدم و بعد از آن شهید رضایی در پاتک تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) لرستان در منطقه ماووت عراق به درجه رفیع شهادت نایل آمد و همان طور که خودش گفته بود پیکرش در منطقه باقی ماند و ۳ سال بعد وقتی برای شناسایی پیکر شهدا به منطقه رفته بودیم با همان ساعت توانستیم ایشان را شناسایی کنیم .

    روحش شاد

  20. محمدحسن ظهراب بیگی

    با سلام ودعای خیر محضر شما سرور گرامی. اوامر شما اجرا شد و وصیت شهید رضایی در بانک اطلاعاتی شهید ثبت شد. لطفا در صورت تمایل خود را معرفی فرمایید تا منابع منتشره شهید موثق تر بنماید. التماس دعا🙏🏻

  21. سرباز گمنام

    سلام بر شهدا!
    شهدا، مرگ را به سخره گرفته اند، تا ما به حقارت دنیا بخندیم. شهدا، حیثیت خون را فریاد زدند، تا ما گوشت و پوستمان را از جرعه عطش و شور بپرورانیم. شهدا، همه تعلقات را از خود بریدند و خود را مسافر آسمان کردند، تا گذرگاه بودن دنیا را اثبات کرده باشند و راز آزادی را بریدن از خویش ثبت نموده باشند. پس سلام بر شهدا و بر فرهنگ همیشه روشنشان. بر ما باد مرور خویش در بایدهای آنان و محک زدن خود در این غفلت گاه نسیان زا.

    سلام بر شهادت که بزرگ ترین نتیجه حرکت است

    ۲۷ خرداد سالروز شهادت شهید پاسدار حسین رضایی گرامی باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیام برای مدیر سایت
لطفا برای ارسال کلیک فرمایید