یاد امام وشهدا ویژه شهدا و رزمندگان لرستانی
نوشته های مرتبط
فرزند : جعفر
تاریخ شهادت : ۱۳۶۰/۰۳/۰۱
محل شهادت : آبادان
محل دفن : گلزار شهدای شهرستان اندیمشک
سایت یاد امام و شهدا و رزمندگان استان لرستان ، بانک اطلاعاتی جدیدی را برای معرفی این شهید والامقام بازنموده، لذا ازکسانی که از وی خاطره دارند، تقاضا می شود،تصاویر و مطالب خود را در سایت قرارداده تا با نام خودشان منتشرگردد. باتشکر، مدیرسایت
یکم فروردین ۱۳۳۷، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش جعفر، کارگر راه آهن بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش حشمت خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید مهدی پا به عرصه وجود گذاشت. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف بعنوان بسیجی مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در یکم خرداد ۱۳۶۰، در آبادان بر اثر اصابت ترکش پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .مزار وی در گلزار شهدای شهرستان اندیمشک واقع است.
با سپاس از خواهر مکرمه صغرا بستاک که برگ های زرین شهید مهدی صناعی زیر را برای سایت ارسال داشته است.
سلام
مزار این شهید دربهشت زهرای شهرستان اندیمشک است
سلام علیکم صغرا بستاک در سال ۱۳۵۹ در بنیاد مستضعفان مشغول بکار شدیم که این شهید بزرگوارمهدی صناعی هم در یکی از قسمتهای بنیاد مشغول به کار بودن وگهگاهی به بنیاد هم سرکشی میکردن ایشون بقدری با حجب وحیا بودن که اصلا به طرف خواهران نمیامد وبرخوردی نداشت واز جایی که این شهید بزرگوار از دوستان صمیمی شوهر خواهرم اقای عبدلله بودند از انجایی که این شهید تحقیقاتی که از همکاران کردند وپیشنهاد خواستگاری رو به شوهر خواهرم کرون ورسما به خواستگاری امدند وبا توجه به مشکلاتی که ایشون داشتند که ایشون رو قبل از انقلاب ساواک دستگیر میکند وچون ریشهایش تقریبا بلند بود با شکنحه واذیت مویرگهای چشمش بر اثر شگنجه کم بینا میشود وشبها دید کمی داشتند به این خاطر خانواده قبول نکردن واز جایی که من شناخت خوبی داشتم به خواستگاریش جواب مثبت دادم ولی خانواده البته نه همه انها قبول نمیکردن ولی با اینکهومن به هم گره خورده یکبار بیشتر باهم صحبت نکرده بودیم ولی محبت ایشون ومن به هم گره خورده بود خلاصه ایشون رفت به جبهه وخبر شهادتش را برایم اوردن خدا میداند چقدر سخت گذشت بر من ومهمتر از ان وصیت نامه اش را وقتی شنیدم که به نام من نوشته واقعا متاثر وغمگین شدم وعذاب وجدان داشتم که اگر بیشتر پافشاری میکردم شاید خانواده را میتوانستم متقاعد کنم ولی بازبه خودم میگفتم من لیاقت این شهید والا مقام را نداشتم ولی عهدی با شهید بستم به یا ازدواج نکنم یا اگر بخواهم ازدواج کنم با یک جانباز قطع نخاعی گردنی ازدواج کنم باز هم لیاقت با جانباز گردنی نصیبم نشد هر کس به خواستگاریم میامد رد میکردم هفت سال گذشت واین توفیق نصیبم شد که با جانباز قطع نخاع ازدواج کنم وحاصل این ازدواج یک فرزند که الان ۲۹ سال دارد وازدواج کرده ویک نوه پسری هم دارم واز زندگیم راضی هستم وبه از چند سال توانستم زندگی نامه ام را بنویسم که اسم کتاب نعمت جان میباشد وخاطراتی از شهید بزرگوار هم ضمیمه کتاب نعمت جان میباشد
با سلام و دعای خیر محضر شما نورچشمی عزیز و بزرگوارم که با قدم مبارکتان سایت یاد امام وشهدا را گل باران فرمودید. بعرض مبارک میرساند سایت یادامام وشهدا همواره آمادگی دارد بانک اطلاعاتی شهدای والامقام لرستانی را بروز و منتشر نماید. در این امر مقدس با تلاش و جدیت فراوان اطلاعات اولیه را از منابع غیر رسمی تهیه و برای تکمیل آن ثانیه شماری می نماید. در صورت رضایت شما می توانید خاطرات و مطالب آن شهید بزرگوار را در بانک اطلاعاتی شهید در سایت بارگذاری کرده تا به نام شما منتشر گردد . با تشکر از شما مدیر سایت یاد امام وشهدا
سلام با تشکر از شما از اینکه تکمیل نمودید لطفآ محل مزار ایشان را نیز تصحیح نمایید
سلام خانم بستاک. من زهرا خواهر کوچک مهدی هستم. پزشک هستم و کتاب نعمت جان شما رو هم خواندم. روایت ها از زبان شما هم برام جالب بود. چون من روایت ها رو از افراد مختلف در ذهنم داشتم. اصل وصیت نامه ایشون در منزل پدری من در بروجرد نگهداری می شود که اسم شما بدون خط خوردگی (عکسی که در کتابتون دیدم کپی بود با خط خوردگی) در آن نوشته شده است. پدرمان در سال ۹۳ بعد از تحمل ۷ سال رنج آلزایمر در حالی که روزهای آخر مرتب مهدی رو صدا می کردند فوت شدند. شماره تلفنم رو برای مدیر سایت می فرستم اگر تمایل داشتید خوشحال می شم باهاتون صحبت کنم. برای خودتون و خانوادتون آرزوی سلامت دارم…