خانه / دسته‌بندی نشده / شهید محمدعلی نادرزاده

شهید محمدعلی نادرزاده

قاب شهید محمدعلی نادرزاده
قاب شهید محمدعلی نادرزاده

سایت یاد امام وشهدا مختص به شهدا ورزمندگان استان لرستان ،بانک اطلاعاتی جدیدی را برای معرفی این شهید بزرگوار افتتاح نموده است. از کلیه دوستداران شهدا بخصوص شهید مذکور ورزمندگانی که از وی خاطره دارند ، تقاضا می شود تصاویر ومطالب خود را برای انتشار ومعرفی هرچه بهتر این شهید در سایت قرار داده تا با نام شما در سایت منتشر گردد. باتشکر وقدردانی از شما مدیر سایت

درباره ی محمدحسن ظهراب بیگی

همچنین ببینید

شهید منوچهر نوابی

 فرزند : سلطان حسین تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۰۳/۲۷ محل شهادت : استان سلیمانیه عراق ارتفاعات ...

یک دیدگاه

  1. محمدعلی نادرزاده

    نام پدر: قوام

    شغل(ها): دانش آموز

    تاریخ تولد: ۱-۵-۱۳۴۹ شمسی

    محل تولد: خرم آباد

    تاریخ شهادت : ۳-۱۲-۱۳۶۲ شمسی

    محل شهادت : چزابه

    دلیل شهادت :

    سن: ۱۳ سال

    گلزار شهدا: بهشت رضا فاز۲ شهر خرم آباد استان لرستان

    یادش بخیر. محصل بود که به جبهه رفت. بسیار پر انرژی و بچه کوروش بود که مسجد امام رضا (ع) هم حضور می داشت اما بیشتر با بچه های مسجد امام صادق (ع) پل کرگانه بود.

    در تنگه چذابه به خیل شهدا پیوست و سالها بعد پیکر مطهرش تفحص شد.

    همیشه پای انقلاب، برو بچه های مستضعف نشینند که تا پای جان ایستاده و می ایستند.🌷

    شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم

    شادی روح تمام شهدا ، شهدای گمنام و شادی روح جوان ترین شهید لرستان 🌹شهید حاج محمدعلی نادرزاده 🌹
    فاتحه با صلوات

    زندگینامه شهید محمد علی نادرزاده (شهید دانش آموز)

    شهید در سال ۱۳۴۹ در خانواده ای مذهبی و فقیر به دنیا آمد . دوران کودکی را پشت سر نهاد و فعالیت های خود را برای انقلاب از زمان مدرسه آغاز کرد. از همان ابتدا از مدرسه فرار می کرد و به صفوف تظاهر کنندگان می پیوست. چند بار از مدرسه به او تذکر دادند و از او خواستند از مدرسه بیرون نیاید اما او کار خود را انجام می داد . تا جایی که انقلاب به رهبری امام به پیروزی رسید و ایشان هم درس می خواند و هم مقالات و پیام های و نشریات سپاه را به ارگان های و ادارات و مجامع مردم میبرد و می فروخت .امور زندگی خود را با کار در مغازه جگرکی تامین می کرد تا این که جنگ ۸ ساله آغاز گردید . ایشان هم در اوایل در مسجد و در پایگاه ها فعالی خود را آغاز کرد آن موقع تازه وارد اول راهنمایی شده بود . همیشه در دعاهای کمیل شرکت می کرد و در سرکشی به خانواده شهدا پیشقدم بود . تا این که در تاریخ ۶۲/۴/۱ از طریق مسجد پادگان به جبهه اعزام شد و یک ماه بعد به فیض عظیم شهادت رسید

    وصیت نامه و خاطرات شهید و ادامه عکس ها را میتوانید در ادامه مطلب مطالعه کنید .

    وصیت نامه شهید محمد علی نادرزاده

    بسمه تعالی

    آن قدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم

    به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا

    با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی و با سلام به همه شهیدان صدر اسلام تا کنون

    ای جوانان نکند در رختخواب بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد . نکند در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر در راه حسین و با هدف شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود. همه خاندان و همه جوانان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد آنها را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم. برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی و روز جشن ابرقدرت هاست . حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید. در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را هم چنان حفظ کنید. اگر شهادت نصیب من شد آن که پیرو خط سرخ امام خمینی نیست و به او اعتقاد ندارد بر من نگرید و بر جنازه من حاضر نشود.(امید است) دعای شهدا آنان را متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان سازد .

    سلام من را به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشورا ها و در تمام کربلا ها با حسین همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان جمع درآید.

    اگر می خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچ گاه زبان به شکایت نگشایید و آنچه را که از قدر معرفت الهی شما می کاهد بر زبان نیاورید.

    خداحافظ

    در این آخر یک وصیت دارم دعای امام را فراموش نکنید :

    خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

    از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزای.

    خاطرات مربوط به شهید محمد علی نادرزاده

    به نقل از برادر شهید

    شهید کلاس اول راهنمایی بود و به درس خود ادامه می داد تا این که امام از مردم خواست در جبهه ها حضور یابند او هم درس خود را رها کرد و می گفت من می خواهم به جبهه بروم . او آن موقع کوچک بود و به سن تکلیف نرسیده بود و پدر و مادر هم اجازه نمی دادند که این کار را بکند چون دو تا از برادرانم هم آن موقع در جبهه بودند اما او شناسنامه خود را دستکاری کرد و چون قبلا در پایگاه عضو بود خود را برای اعزام ثبت نام کرد .

    روز اعزام فرا رسید و ما هیچ کدام از این موضوع خبری نداشتیم و ایشان با گرفتن مقداری پول از رفقا به جبهه رفته بود . یک ماه بعد برای ما نامه ای نوشت که من را ببخشید که بدون اجازه رفته ام زیرا این یک تکلیف الهی بود و من باید آن را انجام می دادم . او برای ما در نامه خود نوشت که در خط مقدم جبهه است او آن جا رفته بود اما به علت سن کم از او خواسته بودند که در پشت جبهه کار کند . برادر دیگرم که در ان جا بود می گفت ما در یک سنگر بودیم که گفتند برای درست کردن پدافند ها آمده اند و سراغ تو را می گیرند . من هم گفتم او کیست . آن ها در جواب به من گفتند من نام او را نمی دانم . من از سنگر بیرون آمدم و علی را دیدم از تعجب خشکم زد . از او پرسیدم که پدر و مادر می دانند که تو این جا هستی . گفت ک نه اما برای آن ها نامه نوشته ام . من از این که بدون اجازه آمده بود بسیار ناراحت بودم ولی بعداٌ از این که او توانست پدافند را درست کند بسیار خوشحال شدم .من او را با خود به سنگر بردم و از او پذیرایی کردم با خود گفتم شاید این قسمت است که هر سه ما با هم در جبهه باشیم . در سنگر به من گفت از این که پدر و مادر بی اطلاع هستند ناراحتم .

    آن زمان گذشت و آن ها برای کار کردن به خانه آمدند. ان موقع پدر از کار افتاده بود و علی هم در کنار سایر برادران باید کار می کرد . او در مراسم های مذهبی شرکت فعال داشت . او در مراسم های دعا و … شرکت می کرد . تا این که امام دو باره پیام داد جوان ها به جبهه ها بروند او هم برای رفتن آماده شد . پدر به او گفت ک شما صبر کن تا یکی از برادرانت برگردد و بعد شما برو . زیرا من نمی توانم دوری شما را تحمل کنم . علی گفت : پدر برای چه نماز می خوانید . پدر گفت :‌نماز به این کارها ربطی ندارد . – خیلی هم ربط دارد زیرا حال که امام دستور داده است بر هر فرد مسلمان اعم از پیر و جوان زن و مرد که در این امر کوتاهی نکنند .

    ایشان حرف حرف خودش بود و برای اعزام آماده شد ان روز همه ما به درب پادگان رفتیم . یاد دارم که آن روز تا ما را نگاه می ک رد ا شک از چشمانش سرازیر می شد . پدر از او می پرسید چه شده است و او در جواب می گفت چیزی نشده است . پدر می گفت که باز هم دیر نشده است می توانی برگردی . او گفت : پدر برای به جبهه رفتن گریه نمی کنم فقط از این که دیگر شما را نخواهم دید…. پدر گفت : من پیرمردی هستم که به خدا طاقت شهادت تو را ندارم . او در جواب گفت : پدر هیچ به روز عاشورا فکر کرده اید که امام حسین چه کشیده است و مادر شما به زینب فکر کرده اید که سر برادر را در آغوش گرفته بود و برای این که دشمن شاد نباشد گریه و زاری را کنار گذاشت و توانست در شام یزید و یزیدیان را رسوا کند . فقط از شما می خواهم که اگر جسد من را پیدا نکردید ناراحت نباشید و برای من گریه نکنید زیرا ناراحت بودن شما دل دشمنان را شاد می کند و آن روز او اعزام شد و رفت……

    در وصیت نامه خود هم این را نوشته بود گویی که می دانست و به او الهام شده است که جسد ایشان مدت ها در بیابان خواهد ماند . عمویم می گفت من برگه مرخصی را در جیب او دیدم و از او خواستم برای حال پدرش هم که بد احوال بود به خانه بازگردد اما او به من گفت اگر فردا حمله باشد به خانه بر نمی گردد و اگر زنده ماند روز دیگری به خانه می رود . ایشان با شجاعت غیر قابل وصف و با شادی به استقبال عملیات والفجر می رود که دوستان و همرزمان او می گویند گویی که به مراسم عروسی خود می رود . جز اولین خط شکنان بوده و آن شب به فرماندهی شمس اله پاپی در عملیات شرکت می کند . شهید به همراه ۴۰ نفر دیگر مفقود می شود تا این که بعد از هشت سال دفاع مقدس در سال ۱۳۶۹ جسد ایشان را کشف می کنند و به خانواده باز می گردانند . ما قبل از پیدا کردن جسد او برایش مجلس ختم هم گرفتیم چون می دانستیم که او شهید شده است چون در وصیت خود هم این را گفته بود .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیام برای مدیر سایت
لطفا برای ارسال کلیک فرمایید