خانه / دسته‌بندی نشده / شهید ابراهیم جابری

شهید ابراهیم جابری

شهید ابراهیم جابری
شهید ابراهیم جابری

فرزند  : اسماعیل

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۶/۱۰/۱۶

محل شهادت: استان سلیمانیه عراق ارتفاع قمیش

محل دفن  :  گلزار شهدای شهرستان خرم آباد

سایت یاد امام و شهدا و رزمندگان استان لرستان ، بانک اطلاعاتی جدیدی را برای معرفی این شهید والامقام بازنموده، لذا ازکسانی که از وی  خاطره دارند، تقاضا می شود،تصاویر و مطالب خود را در سایت قرارداده تا با نام خودشان منتشرگردد. باتشکر، مدیرسایت

یکم خرداد ۱۳۴۰، در شهرستان الشتر به دنیا آمد. پدرش اسماعیل نام داشت. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت  و با  آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که  توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش نوربانو خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید ابراهیم  پا به عرصه وجود گذاشت. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت وتا پایان دوره راهنمایی بیشتر ادامه نداد ، اما  تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف   بعنوان پاسدار مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد  و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در شانزدهم دی ۱۳۶۶، با سمت فرمانده دسته در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به دست  پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .مزار وی در گلزار شهدای شهرستان خرم آباد واقع است.

وصیت نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم

دنیا زندان مؤمن است و بهشت کافر.      امام صادق (ع)

آنقدر به جبهه می روم تا شهید شوم.

ای جوانان نکند که در رختخواب بمیرید که  حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد.

ای جوانان نکند که در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عـبادت شــهید شد.

و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر (ع) در راه امام حسین (ع) و با هدف شهید شد.

مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که نقل ۷۲ تن شهید را نموده و شما ای پدر عزیزم مرا ببخش که برای بزرگ شدن ما خیلی زحمت کشیدید و اما ما چیزی برای شما نکردیم. چون گریه شما موجب شادی دشمن بعثی می باشند و امیدوارم که برای من ناراحت نباشید. و شما ای مادر گرامی ام ما را واقعا ً ببخشید که هر چه (کنیم)  و باز زنده شویم زحمت های شما را جبران نخواهیم کرد مرا حلال کنید و اگر ما شهید شدیم برای ما ناراحت نباش و گریه نکن انسان یک روز به دنیا می آید و یک روز هم از دنیا می رود انسان به این دنیا نیامده که همیشه بماند و چه بهتر که ما در راه خدا شهید شویم. و شما ای برادران عزیز نورِ چشم برای شهادت من ، نباید ناراحت شوید و باید فوری سلاح من را به دوش بگیرید به جبهه بیایید با این جنایتکاران بجنگید و شر این کافران را کوتاه کنید و اما ما سعادت نداشتیم که در عملیات بدر به شهادت برسیم اما بسیاری که از عزیزان به شهادت رسیدند. واما ما حالا در خط مقدم هستیم منتظر عملیات هستیم قایق ها را تحویل گرفته ایم و گوش به (زنگ) هستیم که کی و چه ساعت دستور حمله بدهند و در حال حاضر در زیر سنگر با چند رزمنده نشسته ایم و با هم درباره عملیات صحبت می کنیم و هر شب می رویم و اطلاعات از دشمن می گیریم.

                                                                                                   والسلام          ابراهیم جابری

با تشکر از سرور گرامی برادر مهرداد جابری که برگ های زرین شهید را برای سایت ارسال نموده است.

آلبوم برگ های زرین شهید ابراهیم جابری:

درباره ی محمدحسن ظهراب بیگی

همچنین ببینید

شهید منوچهر نوابی

 فرزند : سلطان حسین تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۰۳/۲۷ محل شهادت : استان سلیمانیه عراق ارتفاعات ...

۹ دیدگاه

  1. سلام چندتا عکس از شهید جابری دارم

    • محمدحسن ظهراب بیگی

      با سلام و دعای خیر محضر شما سرور گرامی و نورچشمی عزیز و بزرگوارم که با قدم مبارکتان سایت یاد امام وشهدا را گل باران فرمود.مزید اطلاع شما، این اطلاعات اولیه ای که در مورد شهدای لرستان منتشر می گردد ، با تلاش و جدیت فراوان از منابع غیر رسمی تهیه شده و برای تکمیل آن ثانیه شماری می نماییم. ان شاءالله جهت انتشار بهتر اطلاعات شهدایی که شما می توانید ما را یاری فرمایید، تقاضامندیم در زیر همان بانک اطلاعاتی مربوط به شهید در قسمت ارسال دیدگاه و ارسال فایل ، اقدام به ارسال عکس و اطلاعات موثق (سوابقی که در زمان شهادت آن عزیزان ملکوتی) و برگ های زرین (عکس) و خاطرات و مطالب مرتبط با شهید مورد نظر خود بفرمایید.

      • مهرداد جابری

        شهید ابراهیم جابری

        فرزند  : اسماعیل

        تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۶/۱۰/۱۶

        محل شهادت: استان سلیمانیه عراق ارتفاع قمیش

        محل دفن  :  گلزار شهدای شهرخرم اباد

        یکم خرداد ۱۳۴۰، در روستای  زرین چغا شهر خرم اباد به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش نوربانو نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. شانزدهم دی ۱۳۶۶، با سمت فرمانده دسته در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به دست، شهید شد. مزار او در شهرستان خرم آباد واقع است.

        وصیت نامه

        بسم الله الرحمن الرحیم

        آنقدر به جبهه می روم
        و شما ای پدر عزیزم مرا ببخش که برای بزرگ شدن ما خیلی زحمت کشیدید و اما ما چیزی برای شما نکردیم. چون گریه شما موجب شادی دشمن بعثی می باشند و امیدوارم که برای من ناراحت نباشید. و شما ای مادر گرامی ام ما را واقعا ً ببخشید که هر چه (کنیم)  و باز زنده شویم زحمت های شما را جبران نخواهیم کرد مرا حلال کنید و اگر ما شهید شدیم برای ما ناراحت نباش و گریه نکن انسان یک روز به دنیا می آید و یک روز هم از دنیا می رود انسان به این دنیا نیامده که همیشه بماند و چه بهتر که ما در راه خدا شهید شویم. و شما ای برادران عزیز نورِ چشم برای شهادت من ، نباید ناراحت شوید و باید فوری سلاح من را به دوش بگیرید به جبهه بیایید با این جنایتکاران بجنگید و شر این کافران را کوتاه کنید و اما ما سعادت نداشتیم که در عملیات بدر به شهادت برسیم اما بسیاری که از عزیزان به شهادت رسیدند. واما ما حالا در خط مقدم هستیم منتظر عملیات هستیم قایق ها را تحویل گرفته ایم و گوش به (زنگ) هستیم که کی و چه ساعت دستور حمله بدهند و در حال حاضر در زیر سنگر با چند رزمنده نشسته ایم و با هم درباره عملیات صحبت می کنیم و هر شب می رویم و اطلاعات از دشمن می گیریم.

                                                                                                           والسلام          ابراهیم جابری

      • مهرداد جابری

        بسمه الله الرحمن الرحیم  زندگی نامه شهید ابراهیم جابری
        شهید ابراهیم جابری در خرداد ماه ۱۳۴۰درخانواده ای مذهبی ومستعضف در روستای زرین چغا دیده به جهان گشود.وی درسال۱۳۴۷جهت فراگیری علم ودانش به تحصیل در مدرسه روستای زرین چغا مشغول شدبعداز دوران ابتداییبرای ادامه تحصیل به شهر خرم اباد عظیمت نموداما به علت فقر مالی ومشکلات زندگی نتوانست به درس ادامه دهد مدرسه را ترک به دنبال کسب کار زندگی رفت همزمان با شروع انقلاب در تظاهرات ‌.راهپیمایی ها فعال شد وی در روستای مذکور یکی از برجسته ترین افراد روستا بود شهید جابری با شور و اشتیاقی که نسبت به اسلام وانقلاب .امام .سپاه داشت داوطلب خدمت مقدس سربازی درسپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدبعداز دوره اموزشی .اموزش واحد شکانی دریایی لشگر ۷ولی عصر (ع) را پذیرفت ولی در عملیات های گوناگونی از جمله .بدر .والفجر ۸.کربلای ۴.نصر ۸وغیره شرکت داشت .وعلاوه بر خدمت به تحصیلات خود ادامه داد وموفق به اخذ مدرک سوم راهنمایی شدبعداز اتمام خدمت عشق وعلاقه ایی که این زرمنده نسبت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت به عضویت رسمی لشگر ۵۷حضرت ابوالفضل(ع )در امد ودر واحد اطلاعات عملیات این لشگر مشغول به خدمت شد.شهید در تاریخ ۱/۴/۶۶جهت انجام ماموریت به جبهه های غرب کشور اعزام و در تاریخ ۱۶/۱۰/۶۶در ارتفاعات قشن ماموت به درجه رفیع شهادت نائل امد وبه درجه خیل پرعظیمت شهیدان انقلاب اسلامی پیوست .راهش پره رو ونامش پایدار ویادش گرامی باد

        خانواده شهید

      • مهرداد جابری

        سلام محل دفن شهرستان خرم اباد است که شما به اشتباه نوشتید الشتر

  2. سلام لطف کنید محل دفن شهید ابراهیم جابری را اصلاح کنید ممنون میشم .خرم اباد هست به اشتباه نوشتید الشتر

    • محمدحسن ظهراب بیگی

      با سلام و دعای خیر محضر شما سرور گرامی و نورچشمی عزیز و بزرگوارم که با قدم مبارکتان سایت یاد امام وشهدا را گل باران فرمود و مشوق ما در امر انتشار معارف و اطلاعات شهدا هستید. جهت اطلاع شما به عرض مبارک میرساند ضمن اینکه آمادگی صد در صد داریم بانک اطلاعاتی این شهید والامقام را تصحیح و بروز نماییم، خاطرنشان می سازد این اطلاعات اولیه ای که در مورد شهدای لرستان منتشر می گردد ، با تلاش و جدیت فراوان از منابع غیر رسمی تهیه شده و برای تکمیل آن ثانیه شماری می نماییم. ان شاءالله جهت انتشار بهتر اطلاعات شهدایی که شما می توانید همچنان ما را یاری فرمایید، تقاضامندیم در زیر همان بانک اطلاعاتی مربوط به شهید در قسمت ارسال دیدگاه و ارسال فایل ، اقدام به ارسال اطلاعات موثق و برگ های زرین (عکس) و خاطرات و مطالب مرتبط با شهید مورد نظر خود بفرمایید. با تشکر از شما مدیر سایت یاد امام وشهدا

  3. مهرداد جابری

    در سال ۱۳۶۶ بهمن۱۶ در یک روز برفی و زمستانی و بسیار سرد و مه آلود قرار بود هفت نفر از بچه های اطلاعات لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل علیه السلام در منطقه ماموت عراق از نیروهای مستقر دشمن در حدود پدافندی دوقلو و آمدین و به پشت دشمن نفوذ کرده و نیروهای عراقی شهر امدین عراق را شناسایی کنیم یک شب قبل از شناسایی جلسه گرفته شد و نظرات و و پیشنهادات خودمان را بیان کردیم و قرار بر این بود که صبح بعد از نماز راه بیفتیم با استفاده از مه آلود بودن منطقه خود را به منطقه برسانیم و طی ۴۸ساعت خطوط اول و دوم و سوم و خود شهر را کاملاً شناسایی کرده و برای عملیات آماده کنیم یکی از بچه های اطلاعات به اسم ابراهیم جابری ۲۰ روز مرخصی گرفته بود و می خواست به مرخصی برود و خانواده‌اش منتظرش بودند صبح زود بعد از نماز برگه مرخصی خود را آورد که حاج رحیم دلفان که فرمانده اطلاعات بود گفت من می خواهم با شما به شناسایی بیایم و نمیرم مرخصی و چند نفری که آنجا بودیم گفتیم چرا ؟گفت دیشب خواب های زیادی دیدم که همه این شش نفر و خودم داخلش بودم و عجب جایی بود حاج رحیم گفت منم خوابی عجیبی دیدم که شما هم با ما بودید ولی شما حتماً باید مرخصی ببریم چون خانواده منتظرت هستند وی گفت والله من مرخصی نمیرم مگه بعد از شناسایی در هر صورت نرفت مرخصی و با ما آمد جهت شناسایی در نزدیکی خط پدافندی دشمن حدود ۷۰ یا ۸۰ متری دشمن بودیم نیروهای عراقی متوجه ما شدند و شروع کردند به تیراندازی ما روی یک صخره سنگی بزرگی داشتیم می آمدیم پایین به سمت دشمن و گیر افتادیم عراقی‌ها از هر سلاحی بخصوص سلام های منحنی زن استفاده میکردن یک خمپاره ۶۰ نزدیکی ما اثابت کرد و منفجر شد که باعث به شهادت رسیدن رحیم دلفان و ابراهیم جابری وعلیرضا نجفی شد و حسین فرهادی و دوتا سید به نام آقایان طاهری و موسوی نیز زخمی شدند و این بنده حقیر نیز دو تا از دنده های سینه ام شکسته شد زمانی که زمین افتاد م دیدم به پایین صخره رسیده بودیم و شهدا را یکی پس از دیگری با خون خود بر روی زمین برف قرمز رنگ کرده بودندشهید ابراهیم جابری با دو تا دستش برف ها را در داخل چنگ های فشار می داد و با گفتن یک یاحسین که احساس کردم تمام این کوه‌ها و دره‌ها دارند در جوابش و صدای مکوس این شهید عزیز طوری جواب دادند صدا می زدند و یا حسین می گفتند که الان است مثل زلزله همه به هم بریزند به نظرم تمام دنیا داشتن جواب میدادن و یا حسین می‌گفتند آخرین نگاهم را به بدن غلطان بخونش انداختم و شاید کمتر از ۲ دقیقه روح از بدن جدا شد و پرواز کنان با دیگر بچه‌ها به جمع شهدا پیوستند روحشان شاد و یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد
    خاطر سرهنگ پاسدار حاج بهرام دریکوند فرمانده گردان تکاور

    • محمدحسن ظهراب بیگی

      با سلام و دعای خیر محضر شما نورچشمی عزیز و بزرگوارم که با قدم مبارکتان سایت یاد امام وشهدا را گل باران فرمودید. بعرض مبارک میرساند سایت یادامام وشهدا همواره آمادگی دارد بانک اطلاعاتی شهدای والامقام لرستانی را بروز و منتشر نماید. در این امر مقدس با تلاش و جدیت فراوان اطلاعات اولیه را از منابع غیر رسمی تهیه و برای تکمیل آن ثانیه شماری می نماید. با تشکر از شما مدیر سایت یاد امام وشهدا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیام برای مدیر سایت
لطفا برای ارسال کلیک فرمایید